آرشیو پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷، شماره ۶۹۲۴
فرهنگی
۵

سرریز خشم نهفته در فضای مجازی

آرش خوشخو

به اعتقاد من مخاطب «لس آنجلس تهران» و «خانم یایا» متفاوت از طیف مخاطب «هشتگ» و «لازانیا»ست. کسی که به سینما می رود تا «هشتگ» و «لازانیا» را ببیند سطح توقع کمتری نسبت به مخاطبی دارد که برای دیدن فیلمی از عبدالرضا کاهانی و تماشای بازی پرویز پرستویی به سینما می رود. بیننده دو فیلم «لس آنجلس تهران» و «خانم یایا» همان هایی هستند که «هزارپا» و «مصادره» را می بینند. برخی کمدی ها خط داستانی دارند که تماشاگر خاص را جذب می کند و اتفاقا این تماشاگرها همان هایی هستند که در فضای مجازی فعال هستند و با قوانین و روحیات این فضا اخت شده اند. کسانی که برای دیدن کار پرویز پرستویی، رضا عطاران و حمید فرخ نژاد یا اسم عبدالرضا کاهانی به سینما می روند عموما جزو طبقه متوسط پرخاشگری هستند که در اینستاگرام، فیس بوک و توئیتر فعالیت دارند. این گروه به همان سبک و سیاق کنش‎هایی که در فضای مجازی شکل می گیرد آماده واکنش های خشمگینانه و مبالغه آمیز هستند و حالا که در کار پرستویی، عطاران و فرخ نژاد تصور مطلوبشان را نیافته اند برای نمایش خشم شان بهانه پیدا می کنند و این خشم مبالغه آمیز، عصبانیت همدیگر را شعله ورتر می کند در حالی که این خشم رابطه مستقیمی با کیفیت فیلم ندارد. مقصود من از طرح این صحبت ها حمایت صرف از «لس آنجلس تهران» و «خانم یایا» نیست، مسلما این دو فیلم نقاط ضعف هایی هم دارند اما مستحق این حجم نفرت پراکنی و حمله نیستند. به اعتقاد من این دو فیلم قربانی همین طیف از تماشاگرها شده اند؛ قربانی این طیف از کاربرانی که در فوتبال، مسائل اجتماعی، در صحبت ساده یک وزیر با یک کشاورز، در صحبت یک مسئول با نانوای بجستانی منتظرند تا سوژه ای برای سرریز شدن خشم شان پیدا کنند و این خشم را به صورت مبالغه آمیز به نمایش بگذارند. در واقع ما با سرریز خشم نهفته در فضای مجازی بر سر دو فیلم مواجه هستیم. ضمن اینکه به اعتقاد من اکران دو کمدی «مصادره» و «هزارپا» با توجه به حجم شوخی و فیلمنامه توقع تماشاگر را بالا برده است و مخاطب با تصور دیدن فیلم های مشابه به سینما می رود.