آرشیو یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۷، شماره ۴۴۷۴
باشگاه اقتصاددانان
۳۰

واکاوی

تفاوت بردگی با غلامی

سمیرا دردشتی : حضور غلامان، خواجگان و کنیزان در دربار شاهان ایرانی امری دیرپا به شمار می رود. این افراد عمدتا در نتیجه کشورگشایی ها، سرکوب شورش ها، هدیه یا خرید و فروش به خدمت دربار درآمده و برخی از آنها این امکان را می یافتند که به بالاترین مقامات حکومتی دست پیدا کنند و ماموریت های مهم نظامی و سیاسی به آنان واگذار می شد. حتی در مواردی این غلامان ردای خدمت درآوردند و تاج سروری بر سر نهادند. به طور مثال ترکانی که از طریق فتوحات اسلامی به عنوان غلام در خدمت حاکمان مسلمان درآمدند، به تدریج با اسلام آوردن دست به افزایش قدرت زدند.

«آلپتگین» موسس سلسله غزنویان از سوی احمدبن اسماعیل سامانی خریداری شد و به خدمت دربار درآمد. وی در دوره های بعدی ابتدا به مقام حاجب سالاری رسید، سپس سپهسالار دربار سامانی شد. وی پس از مدتی در جریان یک کشورگشایی غزنه را فتح کرد و به مرکز حکومت خود مبدل کرد. جانشین او یعنی «سبکتگین» نیز غلامی از اهالی قرقیزستان بود که از سوی آلپتگین خریداری شد و از آنجا که شایستگی بسیاری از خود نشان داد، به دامادی اربابش درآمد و پس از مرگ او میراث دارش شد.

در دوران حکومت غزنویان نیز آن گونه که بیهقی آورده است، غلامان جایگاه خاصی در سلسله مراتب قدرت داشته اند. «غلامان سرایی» یکی از مهم ترین نمونه هایی است که در این رابطه می توان به آن اشاره کرد. این غلامان بازوی نظامی حکومت غزنویان به شمار می رفتند و از اهمیت بسیاری در دربار برخوردار بودند. ائتلاف با آنان مسیر قدرت در این دوره را مشخص می کرد چرا که تکیه اصلی غزنویان برای پیروزی در جنگ ها و بقای سلطنت به این غلامان بود. نکته قابل توجه آن بود که اینان در صورت ناخشنودی از شرایط به اربابان خود پشت می کردند. دخالت همین جمعیت در جریان جانشینی سلطان محمود بود که به تاجداری سلطان مسعود انجامید و در نهایت افول و زوال سلجوقیان در نتیجه همین دست دخالت های غلامان در ملکداری بود.

در دوره های بعدی نیز غلامان در ساختارهای مختلف حکومتی حضور داشتند. اینان عمدتا به نظامی گری و مشاغل درباری دیگر اشتغال داشتند و کمتر پیش می آمد که به مقامی شامخ در سیاست دست پیدا کنند. دوران صفویه از این حیث برای غلامان فرصت قابل توجهی بود. این بار در تقابل میان دو عنصر ترک و تاجیک در سپاه، شاه عباس مردمان قفقاز را که عمدتا از ارمنی ها، چرکس ها و گرجی ها بودند به عنوان نیروی سوم وارد ایران می کند. الله وردی خان یکی از همین غلامان گرجی بود که با 30 سکه طلا خریداری شد، اسلام آورد و در جرگه غلامان دربار صفوی درآمد. چندی بعد شاه عباس به پاس وفاداری و خدمات الله وردی خان به وی منصب «قوللر آغاسی» را که ریاست غلامان شاهی بود اعطا کرد. مقام این غلام به جهت خدمات نظامی، فرهنگی و عمرانی که انجام داد، در نزد شاه آنچنان بالا رفت که حکومت ولایت ثروتمند فارس به وی سپرده شد و مدتی بعد کهگیلویه نیز به آن منضم شد. در آغازین روزهای قدرت یابی قاجارها تهدید شاه برای کشتن دو تن از غلامان منجر به پیش دستی آنها می شود و سرسلسله قجر شب هنگام به دست پیشخدمتان به قتل می رسد. با این همه حضور غلامان، نوکران، کنیزان و پیشخدمتان در دربار قاجار بسیار پررنگ بود. این افراد از قومیت ها و نژادهای گوناگونی از جمله ارمنی، چرکسی، گرجی، ترکمن، بلوچ، کرد، فارس و آفریقایی بودند. حضور همین دسته اخیر و همزمان شدن آن با اوج دوران برده داری در جهان سبب شده است که شماری از پژوهشگران از این زمان به عنوان دوران برده داری در ایران یاد کنند.

با این همه همان گونه که در بررسی های تاریخی نشان می دهد، غلامان در تاریخ ایران اگرچه با وضعیتی مشابه بردگان خرید و فروش می شدند و صاحب ارباب بودند اما سرنوشتی به مراتب بهتر را تجربه کردند. دلیل این امر آن است که اولا برده داری در ایران موضوعی فراگیر نبود و صرفا به طبقات خاص اجتماعی و عمدتا دربار محدود می شد. ثانیا زیرساخت های فرهنگی شامل مذهب و تاریخ مانع از رفتار نامناسب با بردگان در ایران می شد. هرچند این نکته انکارناپذیر است که در هرحال این افراد نسبت به کسانی که در خدمت آنها بودند، جایگاهی فرودست داشتند.

اصلاحات ارضی

نرگس باقری: اصلاحات ارضی یکی از مهم ترین فرآیندهایی است که تحت عنوان اصلاح در تاریخ معاصر ایران صورت پذیرفت. این برنامه از سال 1341 وجه عملیاتی پیدا کرد و طی آن نظامی دیرپا در تاریخ ایران که تحت عنوان «ارباب-رعیتی» شناخته می شد، رفته رفته از میان رفت.

در این زمان اگرچه بیشتر جمعیت ایران کشاورز بودند، ولی بخش عمده زمین های کشور به شاه، دولت و مالکان بزرگ تعلق داشت. به ویژه علاقه شاه سابق به غصب زمین های مردم سبب شده بود که شاه به بزرگ ترین زمیندار کشور مبدل شود. روند تحولات جهانی در بخش کشاورزی از یکسو و اوضاع نابسامان روستاهای ایران از سوی دیگر، ادامه این روند را ناممکن می کرد به این ترتیب شاه در حدود 20 سال پیش از آغاز رسمی اصلاحات ارضی بخشی از زمین هایی را که در اختیار داشت به دولت واگذار کرد. در ادامه بخش های دیگری از زمین ها با اقساط بلندمدت به زارعان و دهقانان واگذار و به تدریج از دایره مالکیت شاه کاسته شد اما این روند به شخص شاه محدود نماند. به زودی مقرر شد که مالکان بزرگ نیز مالکیت خود را محدود کرده و به این منظور حدودی تعیین شد. این امر البته خوشایند مالکان نبود و با روش های مختلفی چون تقسیم اموال میان اقوام و خویشاوندان یا فروش آن و ورود به بخش تازه وارد صنعت، تلاش کردند با اعمال محدودیت های جدید مقابله کنند. با تصویب قانون اصلاحات ارضی و اجرای آن تغییرات بسیاری در میزان و شیوه مالکیت بر زمین و مراتع اعمال شد تا در قالب حرکتی که شاه آن را «انقلاب سفید» نامید از حوزه نفوذ مالکان بزرگ کاسته شود و مردمی که برای سال ها روی زمین کار می کردند و سهم اندکی از آن می بردند، صاحب زمین شوند. اما در عمل این حرکت نارضایتی های بسیاری را فراهم آورد تا آنجا که می توان آن را یکی از زمینه های انقلاب اسلامی در 1357 دانست.