آرشیو سه‌شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۷، شماره ۴۴۹۹
تاریخ و اقتصاد
۳۰

گاهشمار

شکست سپاه گورکانی از سربازان ایرانی

18 دسامبر سال 1650 میلادی نیروهای اعزامی «شاهجهان» امپراتور گورکانی (تیموری) هند به قندهار از سربازان ایرانی مستقر در پادگان این شهر شکست خوردند و پا به فرار گذاشتند. این دومین شکست هندیان در قندهار از ارتش ایران بود. سال پیش از آن شاه عباس دوم شخصا با سپاه اصفهان برای بیرون راندن هندیان از قندهار به این منطقه رفته و پیروز شده بود. سران دهلی از دیر زمان چشم طمع به قندهار دوخته بودند که گوشه ای از ایران خاوری بود.

تلاش های بی نتیجه سران دهلی در سال های 1652 و 1653 ادامه یافت و این چهار لشکرکشی برای آنان 120 میلیون روپیه طلا هزینه داشت. تمایل به تصرف قندهار از زمان حکومت جهانگیرشاه آغاز شده بود زیرا وی در نظر داشت پایتخت را از دهلی به لاهور منتقل کند و نمی توانست یک پادگان نیرومند ایران در قندهار را تحمل کند و این، درحالی بود که امپراتوران گورکانی استقرار پرتغالی ها و انگلیسی ها را در سواحل شرقی و غربی آن کشور تحمل می کردند و بیمی از ورود فرانسویان و هلندی ها هم نداشتند.

نخست وزیری حکیمی

27 آذر ماه 1326 ابراهیم حکیمی جای قوام السلطنه را گرفت و نخست وزیر شد. زندگی سیاسی حکیمی با نمایندگی در اولین دوره مجلس شورای ملی آغاز شده بود. در دومین دوره مجلس شورای ملی نیز حکیمی نماینده مردم آذربایجان شد. در اولین دولت بعد از فتح تهران، به ریاست مستوفی الممالک، وزیر مالیه شد، اما چند ماه بیش در این سمت نبود. در دولت دوم محمدولی خان سپهدار، وزیر علوم و اوقاف و فواید عامه و در دولت صمصام السلطنه، وزیر مالیه بود که از سمت اخیر استعفا کرد. در دولت های کوتاه مدت قبل از کودتای سوم اسفند، نظیر دولت علاءالسلطنه، مشیرالدوله، عین الدوله، مستوفی الممالک و صمصام السلطنه، حکیمی به تناوب، وزارت علوم و اوقاف و فواید عامه، وزارت مالیه و وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه را برعهده داشت.

از کارهای مهم حکیمی در دوره های وزارت او (تا روی کارآمدن رضاخان)، تاسیس مدرسه حقوق زیرنظر وزارت معارف، تاسیس مدرسه نقاشی به ریاست کمال الملک، تصویب قانون اعزام دانشجو به خارج از کشور و تاسیس دارالمعلمین بود. از جمله فعالیت های سیاسی وی در این دوره مشارکت در تاسیس حزب تجدد همراه با علی اکبر داور و عبدالحسین تیمورتاش و محمد تدین بود. در جریان کودتای اسفند 1299، عوامل کودتا وی را دستگیر و چندی بازداشت کردند. با روی کار آمدن رضاخان سردارسپه، حکیمی از سیاست کناره گرفت و به تالیف پرداخت، اما اثری از او به چاپ نرسید.پس از سقوط رضاشاه در شهریور 1320، حکیمی به صحنه سیاست بازگشت و در مرداد 1321 در دولت قوام السلطنه وزیر مشاور شد و پس از سقوط آن دولت در بهمن همان سال، تا 1324 عهده دار سمت دولتی دیگری نشد.

در اردیبهشت 1324، فراکسیون های مختلف مجلس به نخست وزیری وی، به عنوان دولتمردی محترم و بدون مناسبات نزدیک با قدرت های خارجی، متمایل شد؛ ولی او در انتخاب وزیران، نظر نمایندگان را تامین نکرد و در نتیجه، مجلس به وی رای اعتماد نداد. در مهر 1324 برای نخست وزیری به مجلس معرفی شد و به رغم مخالفت های طرفداران سیدضیاءالدین طباطبایی و رای ممتنع حزب توده، به نخست وزیری رسید. در زمینه سیاسی، برنامه وی رفتار ملایم با اتحاد شوروی برای ترغیب آنان به خروج از ایران و عدم حمایت از نهضت های مخالف اشغالگران شوروی و کاستن از نگرانی های محافظه کاران بود.

چند عامل باعث شد که مجلس قصد استیضاح وی را کند، از جمله: به تفاهم نرسیدن با شوروی؛ پذیرفتن پیشنهاد بوین (سفیر بریتانیا در ایران) مبنی بر تشکیل کمیسیون سه جانبه مرکب از نمایندگان انگلیس و شوروی و آمریکا برای حل مشکل آذربایجان، بدون مشورت با مجلس و بسته ماندن باشگاه های حزب توده. حکیمی وعده داد که در آینده ای نزدیک استعفا خواهد کرد و همین امر سبب شد که استیضاح او پس گرفته شود. وی پس از شکایت از شوروی به سازمان ملل متحد به دلیل ادامه اشغال آذربایجان و یک روز بعد از طرح شکایت در سازمان ملل، از نخست وزیری استعفا کرد. در آذر 1326، بعد از استعفای احمد قوام، حکیمی بار دیگر به نخست وزیری رسید. این دوره زمامداری وی کوتاه بود. وی در مورد قتل محمد مسعود استیضاح شد و استعفا کرد.