آرشیو شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷، شماره ۴۵۱۴
تاریخ و اقتصاد
۳۰

واکاوی

فعالیت دیپلماتیک فروغی

یکی از مهم ترین فرازهای زندگی فروغی حضور او به عنوان نماینده ایران در کنفرانس صلح ورسای به منظور پیگیری خسارت های ناشی از جنگ جهانی اول به ایران بود. فروغی پس از مدتی سردرگمی در نامه ای که از پاریس می نویسد و در مجموعه مقالات فروغی به چاپ رسیده است، بخش هایی از وضعیت هیات اعزامی ایران و عدم حمایت دولت ایران که منجر به سردرگمی این گروه شده بود را این گونه توصیف می کند:

«دنبال کردن کار و مذاکرات به عمل آمده، در صورتی ممکن است که ما بدانیم چه بگوییم و به چه کسی تکیه کنیم. اگر مقاصد دولت را در اصلاح امور از ما بپرسند، چه بگوییم؟ اگر بگویند شما را قوای خارجی باید اعانت کند، در صورتی که منکر این مطلب نمی توانیم بشویم، چه جواب دهیم؟… خلاصه از هر طرف هرچه سعی کردیم به انگلیسی ها نزدیک شویم و آنها را رام کنیم، گفتند ما در تهران با دولت ایران مشغول مذاکرات هستیم و عن قریب نتیجه حاصل می شود. در لندن خواستیم اقدام کنیم و خودمان به لندن برویم، گفتند دولت ایران یا باید توسط دولت انگلیس کار خود را صورت بدهد یا به کنفرانس مراجعه کند، جمع هردو نمی شود و این همه به اتکای اوضاع تهران بود. به تهران مراجعه کردیم که شما چه مذاکراتی با انگلیسی ها می کنید، ما را مطلع کنید و در هر صورت هیات پاریس با هیات تهران باید با موافقت یکدیگر کار کنند، جوابی نرسید و حاصل کلام اینکه امروز که شش ماه می گذرد که ما از تهران بیرون آمده و قریب پنج ماه است که در پاریس هستیم، به کلی از اوضاع مملکت و پولیتیک دولت و مذاکراتی که با انگلیس کرده اند و می کنند و نتیجه ای که می خواهند بگیرند و مسلکی که در امورخارجی دارند، بی اطلاعیم و یک کلمه دستورالعمل و ارائه طریق نه صریحا و نه تلویحا، نه کتبا و نه تلگرافا، نه مستقیما و نه به واسطه به ما نرسیده. حتی اینکه در جواب تلگراف های ما سکوت می کنند.

سه ماه[است که] از از رئیس الوزرا دو تلگراف نرسیده، استعفا می کنیم، قبول نمی کنند، دو ماه است برای پول معطلیم و نسیه می خوریم، پول نمی فرستند. چیزی که از تلگراف تهران و اطلاعات حاصله… استنباط کردیم این است که انگلیسی ها فرصت را مغتنم شمرده که ترتیباتی داده شود که مملکت ایران از حیث امور سیاسی و اقتصادی زیردست خودشان باشد. چون اوضاع دنیا و هیاهوی ما در پاریس طوری پیش آورده که صریحا و برحسب ظاهر نمی توانند بگویند ایران را به ما واگذار کنید، می خواهند ایرانی ها را وادار کنند که خودشان امور خود را به آنها واگذار کنند و امیدوار هستند که این مقصود در تهران انجام بگیرد و وجود ما در پاریس مخل این مقصود است.» این اشارات علاوه بر شرح وضعیت نابهنجار سیاست خارجی، حکایت از نگرانی سیاستمداری در مورد آینده کشورش دارد، که همواره متهم به نزدیکی به انگلستان بوده است.

منبع: مجموعه مقالات محمدعلی فروغی.
کارکرد تاریخی بست نشینی

مساله بست نشینی را می توان یک سنت بسیار دیرینه دانست که از سابقه تاریخی بلندمدتی نیز در تاریخ ایران و اسلام برخوردار بوده است. این سنت برآمده از آیین های جوانمردی، مهمان نوازی و حق جوار و نزد همه اقوام و ملت های دارای تاریخ ریشه دار، شناخته و متداول بوده است. در این سنخ از آیین های سنتی، فرد پناهنده شده باید در امان باشد و حفظ امنیت جان او بر عهده میزبان است.

مساله بست و بست نشینی در اسلام با انتخاب حرم کعبه به عنوان نخستین بیت مردم و مامن مسلمانان پیوند داشته و در ایران، به لحاظ تاریخی، بست، بست نشستن، بست شکستن و خون بست تنها از دوره حکومت صفویان مطرح شده و در منابع تاریخی این دوره ذکر شده است. این سنت اجتماعی به خصوص شکل دسته جمعی و سیاسی آن در دوره قاجاریه رواج فزاینده ای گرفت. در ایران قرن نوزدهم، بست به معنای حرم خاص و واجب الاحترام تلقی می شد که فرد یا جمعیت بست نشین را از هر تعرضی در امان می داشت. حتی، به تدریج شاهد تعمیم یافتن بست به مثابه یک چتر حمایتی بزرگ برای گروه هایی از جمله مجرمان، محکومان و اقلیت های سیاسی هستیم که این نوع افراد و گروه ها با احساس فشارهای حکومت، تلاش می کردند که از طریق بست نشینی از آسیب انتقام یا خطر تعقیب و مجازات در امان باشند. برخی از این افراد نیز با بست نشینی بر آن بودند تا در فرصتی برای اثبات بی گناهی خود، یا رفع شبهه یا طلب بخشایش از اولیای حق (اعم از فرد شاکی، یا مقامات شرعی و حکومتی) رایزنی کنند. در واقع، به تدریج شاهد توسعه کارکرد اجتماعی بست در اثر رشد وضعیت ناامنی و خلاهای قانونی و گاه بنا به سوءاستفاده از کارکردهای عمومی این سنت در ایران دوره قاجار هستیم.

منبع: بخشی از یک گفت وگو با دکتر امیر احمدزاده.