آرشیو یکشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۷، شماره ۴۵۱۵
باشگاه اقتصاددانان
۲۹
پرسش امروز

سلطان پروری

شهاب الدین رحیمی

سیاست های دستوری در بحران های اقتصادی در تاریخ معاصر کشورمان تاریخچه چاق و فربه ای دارد. نقل است در دوران حکومت قاجار حاکم تهران، مختارالسلطنه، لباس رزم پوشیده بود تا گرانی را ریشه کن کند. روزی خبر رسید که ماست گران شده است و مردم ضعیف توان خرید ندارند.

مختارالسلطنه با لباس مبدل به بازار رفت و مقداری ماست خواست. فروشنده گفت ماست معمولی می خواهی یا ماست مختارالسلطنه؟ حاکم تهران متعجب شد و تفاوت این دو را از او پرسید. فروشنده گفت: ماست مختارالسلطنه فقط یک سومش ماست است و مابقی آن آب؛ ماست معمولی هم همان ماستی است که از شیر می گیرند. فروشنده تنبیه شد و بقیه اهالی ماست ها را کیسه کردند، اما تاریخ می گوید که کیسه کردن ماست ها دوامی نداشت. تاریخ کشورمان پر است از داستان هایی که جز شکست سیاست های دستوری ثمری نداشته است. از آن روز تا اکنون سیاست گذاران اقتصاد ما اولین و دم دستی ترین راه حل را تنبیه می دانند و راه های دیگر را معمولا امتحان نمی کنند. پس از ناآرامی در بازار ارز و برخورد امنیتی با برخی دلال های این بازار، خبر محاکمه و اعدام سلطان سکه، سلطان قیر و سلطان… یکی پس از دیگری به گوش می رسد. فارغ از اینکه این افراد خطاکارند یا خیر، این فضا علامت دهی مناسبی برای فعالان اقتصادی حقیقی نیست. از این رو باید پرسید که این سلاطین اقتصادی چرا و چگونه شکل گرفته اند؟ رانت های اقتصادی یک سیستم دولت محور چه نقشی در پرورش این سلاطین داشته است؟ سرنخ های موجود نشان می دهد برخی از آنها روزی از معتمدان و نزدیکان سیاست گذاران بوده اند اما با استفاده از رانت های اطلاعاتی و ارتباطات ویژه به ثروت اندوزی پرداخته اند.