آرشیو دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۷، شماره ۴۵۲۲
تاریخ و اقتصاد
۳۰

گاهشمار

ایدن؛ عامل سقوط دولت مصدق

«رابرت انتونی ایدن» دولتمرد انگلیسی که نام او مکررا در تاریخ معاصر ایران آمده است 14 ژانویه 1977، دو روز پس از هفتاد و نهمین زادروزش درگذشت. وی 10 سال وزیر امورخارجه انگلستان و 21 ماه نخست وزیر این کشور بود.

وی به عنوان وزیر امورخارجه چرچیل از طراحان نقشه اشغال نظامی ایران، برکناری رضاشاه و سپس روی کار آوردن پسرش بود که از دیدگاه ایدن مردی ترسو و مطیع قدرت بالادست بود و تمایل به خوشگذرانی داشت. ایدن همچنین در سرنگونی دولت مصدق نقش مهمی داشت. کتاب «خاطرات ایدن»، در سال های 1357، از سوی کاوه دهگان ترجمه و منتشر شد. او نوشته است: «روزی که من عهده دار وزارت امورخارجه شدم، درباره این چشم انداز تیره و تار به تفکر پرداختم. ما را از ایران بیرون کرده بودند، آبادان را از دست داده بودیم. قدرت و نفوذ ما در سراسر شرق میانه، سخت متزلزل شده بود.انفجارهای مصر، خبر از انقلابات بزرگ آینده می داد.باید در این باره می اندیشیدیم که با این اوضاع و احوال، چگونه باید روبه رو شد. مطمئن بودم که نخست باید به منشا دردسر و ناراحتی اخیر خویش و به مساله نفت بپردازیم…»

علامی، مورخ سیاستمدار

ابوالفضل علامی یا شیخ ابوالفضل ناگوری، تاریخ نگار و منشی اول و معتمد اکبر یکم، بزرگ ترین پادشاه گورکانی هند، 14 ژانویه 1551 به دنیا آمد. بزرگ ترین دستاورد او کتاب اکبرنامه است که تاریخ نگاری رسمی حکمرانی اکبر شاه است. این کتاب در سه جلد تحریر شده و جلد سوم آن به نام آیین اکبری شناخته می شود.

علامی آثار خود را به زبان فارسی می نوشت. وی به زبان های فارسی، عربی و سانسکریت تسلط داشت. ابوالفضل علامی فرماندهی لشکر امپراتوری گورکانی را در جنگ هایی در دکن نیز به عهده داشت و یکی از 9 وزیر اصلی دربار اکبر شاه بود. 9 تن در دیوان اکبر، رجال ممتاز تلقی می شدند که به زبان محلی شبه قاره به این «9 تن»، «نورتن» یا ناواراتان می گفتند که ابوالفضل علامی دکنی یکی از آنها بوده است. علامی به اصل جدایی دین از سیاست باور داشت و آثار و اندیشه های او در برپایی نظام سکولار در هند امروزی بی تاثیر نبوده است.

زادروز قاضی، مترجم بزرگ

محمد قاضی، مترجم بزرگ معاصر 24 دی 1376 در سن 84 سالگی در تهران چشم بر جهان فروبست. او علاوه بر ترجمه ده ها شاهکار کلاسیک و مدرن، چندین کتاب تاریخی و تحقیقی از جمله «کوروش کبیر» اثر آلبر شاندور و «سرمایه داری آمریکا» نوشته ماریان دوبوزی را به فارسی برگرداند. قاضی در جوانی کارمند اداره دخانیات بود و در کتاب خاطراتش تصویری روشن از زندگی اقتصادی مردم در دوران پس از انقلاب به دست داده است. او همچنین روایت دیدارش با گابریل گارسیا مارکز، نویسنده بزرگ کلمبیایی را نقل کرده که از نظرتان می گذرد:

«دستی به من داد و به زبان اسپانیایی چیزی گفت که من نفهمیدم. به فرانسه گفتم: «ببخشید. من زبان اسپانیایی نمی دانم، اگر ممکن است فرانسه حرف بزنید.»

این بار به فرانسه گفت: «چطور؟ مگر شما مترجم دن کیشوت نیستید؟»

گفتم: «چرا، هستم.» گفت: «پس چجور مترجم دن کیشوت هستید که زبان نویسنده آن را نمی دانید؟»

گفتم: «در ایران تعداد کسانی که زبان اسپانیایی بدانند بسیار اندک است و من دن کیشوت را از روی یک ترجمه دست اول فرانسوی به فارسی برگردانده ام که یک استاد بزرگ فرانسوی ادبیات آشنا به زبان اسپانیایی از میان پنجاه و چند ترجمه دیگر به عنوان بهترین برگزیده و تازه همه آن ترجمه را نیز با متن اسپانیایی آن مقابله کرده و ایرادهایی که به نظرش رسیده در پاورقی تذکر داده است. ترجمه فارسی من هم در مسابقه بهترین ترجمه سال از طرف استادان دانشگاه تهران به عنوان بهترین تشخیص داده شده و جایزه اول را گرفته است.»

خوشحال شد و سوال دیگری کرد که به نظرم بی ربط آمد.

پرسید:«چه وجه مشترکی بین ملت خود و ملت ما احساس کردید که موجب همنوایی شما با ما شد و وادارتان کرد که به ترجمه دن کیشوت دست بزنید؟»

این سوال از این نظر به عقیده من بی مورد بود که برای ترجمه اثری چون دن کیشوت، لازم نیست حتما وجه مشترک یا همنوایی خاصی بین دو ملت نویسنده و مترجم وجود داشته باشد. دن کیشوت یک اثر ادبی بزرگ و ارزنده جهانی است که به اغلب زبان های زنده دنیا ترجمه شده و قهرا باید به فارسی نیز ترجمه بشود. حال این کار را من کرده بودم و چه بسا ممکن بود که کس دیگری هم کرده باشد یا از این پس بکند. و اگر به عربی یا به ترکی هم ترجمه شده باشد، آن ترجمه دلیل وجود وجه مشترک یا همبستگی دو ملت عرب و اسپانیایی یا ترک و اسپانیایی نخواهد بود.