آرشیو یک‌شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، شماره ۴۵۳۳
تاریخ و اقتصاد
۳۰

گاهشمار

تظاهرات علیه دولت امینی

بهمن 1340 تهران صحنه تظاهرات و اعتراضات مالکانی بود که نمی خواستند منافع اجدادی خود را که برای قرن ها در تصاحب داشتند از دست بدهند. این زمان مصادف با نخست وزیری علی امینی در ایران بود و در آمریکا دموکرات ها با ریاست جمهوری جان اف کندی در راس قدرت قرار داشتند و اصرار بر آن بود که ایران فضای باز سیاسی ایجاد شود.

همزمان نیروهای ملی گرا و کمونیست نیز از فضای باز ایجاد شده بهره بردند و نیروهای خود را به خیابان های تهران آوردند. شهر صحنه کشمکش و زد و خوردهای شدیدی بود و تظاهرات کنندگان عمدتا سیاست های دولت امینی را هدف قرار داده بودند. در این میان یک نفر دانش آموز کشته شد و شمار زیادی نیز زخمی شدند. امینی در واکنش به این تظاهرات در نطقی به مردم اطمینان داد که اصلاحات اقتصادی در دستور کار قرار خواهد گرفت و از جمله واردات کالاهای لوکس به کشور ممنوع شد. وی همچنین وعده داد که در زمان مناسب برنامه اصلاحات (اصلاحات ارضی و مالکیت اراضی کشاورزی، ملی شدن جنگل ها، سهیم شدن کارگران در سود کارخانه ها و کارگاه ها، اصلاح قانون انتخابات و مشارکت بانوان در آن و تاسیس سپاه دانش) به رفراندوم گذاشته خواهد شد و مخالفان در آنجا می توانند با رای منفی به این برنامه از اجرای آن جلوگیری کنند. وی صندوق آرا را ملاک تصمیم گیری دانست و نه رفتن به خیابان و فریاد زدن و درگیری با پلیس که برای برقراری و حفظ نظم و امنیت ایجاد شده بود. رفراندوم وعده داده شده، ششم بهمن ماه سال بعد سال 1341 و زمان نخست وزیری امیراسدالله علم برگزار شد.

رای شکننده به انقلاب سفید

6 بهمن 1341 همه پرسی سراسری انقلاب سفید برگزار شد و مردم به آن رای مثبت دادند. این انتخابات بسیار فرمایشی بود. به طوری که 5598711 نفر برای انقلاب سفید و 521108 نفر علیه انقلاب سفید، آرای خود را به صندوق ها ریختند. انقلاب سفید عنوان یک سلسله تغییرات ارضی و اقتصادی و اجتماعی شامل اصول شش گانه(بعدها این اصول افزایش یافت) بود که در دوره پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی و با همکاری نخست وزیران وقت علی امینی، اسدالله علم، حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا در ایران انجام شد.

پیش از اصلاحات ارضی در ایران، 50 درصد از زمین های کشاورزی در دست مالکان بزرگ بود، 20 درصد متعلق به اوقاف، 10 درصد از زمین ها دولتی و 20 درصد نیز به کشاورزان تعلق داشت. هنگام اصلاحات ارضی به دستور محمدرضا پهلوی 18 هزار روستا را در فهرستی درآوردند که آن زمین ها باید بین روستاییان تقسیم شود. در سال 1338 خورشیدی شاه از منوچهر اقبال نخست وزیر وقت خواست که پیش نویس لایحه اصلاحات ارضی را برای ارائه به مجلس آماده کند. طبعا تصویب چنین قانونی با مخالفت گسترده روبه رو می شد اما از آنجا که حکومت، مجلس را تحت کنترل داشت، تنها راه نجات مالکان، تجدید نظر در لایحه و تغییر آن به ترتیبی بود که اجرایش را ناممکن سازد.

در اوایل سال 1339 برابر با 1960 نسخه اصلاح شده اصلاحات ارضی از تصویب مجلس - که اکثریت آن را مالکان تشکیل می دادند - گذشت. به همین جهت قانون مزبور منافع مالکان را تامین می کرد. بر پایه این قانون، هر مالک می توانست تا 400 هکتار زمین آبی یا 800 هکتار زمین دیم را برای خود نگاه دارد. در مجموع، مجلس راه هایی را پیش بینی کرد که حتی الامکان مانع از تحقق واقعی اصلاحات ارضی شد و به جانبداری از منافع مالکان پرداخت. تصویب چنین قانونی نمی توانست تغییر اساسی در مناسبات ارضی و اجتماعی ایجاد کند در نتیجه احتمال بروز بحران سیاسی-اجتماعی در کشور می رفت و از این رو در 16 اردیبهشت 1340 برابر با 6 مه 1961، محمدرضا پهلوی، علی امینی را به نخست وزیری منصوب کرد تا مجری اصلاحات ارضی شود. اصلاحات ارضی در سه مرحله انجام شد.

در مرحله نخست تعیین شد که هیچ مالکی بیش از یک روستا نداشته باشد. مازاد زمین ها و ده ها باید به کشاورزانی که در آن زمین ها به بهره برداری مشغول بودند فروخته شود و با فروش سهام کارخانه های دولتی، ترتیب بازپرداخت بهای زمین ها به مالکان فراهم شد. در مرحله دوم صاحبان زمین های استیجاری باید یا به تقسیم درآمد حاصل از اجاره بپردازند یا براساس قراردادهای اجاره، زمین ها را به کشاورزان بفروشند. به عبارت دیگر مالکان موظف شدند که یا ملک کشاورزی خود را برای 30 سال به کشاورزان اجاره نقدی دهند یا آن را با توافق به آنها بفروشند. به این ترتیب حداکثر مالکیت زمین ها در دست یک مالک بسیار محدود شد. املاک موقوفه عام نیز براساس درآمد آن زمین به اجاره درازمدت 99 ساله به کشاورزان واگذار شد. در مورد موقوفات خاص متولیان مجبور به فروش آنها به دولت و تقسیم آن بین کشاورزان شدند. در مرحله سوم مالکانی که ملک خود را اجاره داده بودند براساس قانون اصلاحات مجبور به فروش آن به کشاورزان یا تقسیم به نسبت بهره مالکانه مرسوم در محل شدند.