آرشیو یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، شماره ۴۵۳۳
تاریخ و اقتصاد
۳۰

نمایه

تجربه اصلاحات ارضی در ژاپن

بعد از جنگ جهانی دوم موضوع اصلاحات ارضی در غالب کشورهای جهان به خصوص در کشورهایی که رشد کافی نیافته، اهمیت زیادی به خود گرفت. ژاپن از اولین کشورهایی بود که بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم یعنی در سال 76-1946 دست به کار اصلاحات ارضی شد. اصلاحات ارضی ژاپن از چند نظر حائز اهمیت و توجه است.

نخست آنکه اصلاحات ارضی در ژاپن چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی و سیاسی با موفقیت انجام پذیرفته است. دیگر آنکه اصلاحات ارضی ژاپن بدون تشنجات شدید اجتماعی و خونریزی صورت گرفت و دولتی که مجری این برنامه بود نه تنها سیما و افکار انقلابی نداشت بلکه با هر معیار و ضابطه ای که سنجیده شود باید آن را یک دولت به تمام معنی محافظه کار دانست و حال آنکه بدون تردید اصلاحات ارضی در ژاپن فی النفسه یک عمل انقلابی بود. سوم آنکه اصلاحات ارضی ژاپن فقط متوجه از بین بردن بزرگ مالکان و بقایای نظام فئودالیته در ژاپن نبود، بلکه با محدود کردن حد نصاب زمینداری نیروی خرده مالکان و مالکان جزء را نیز در هم کوبید و آب و زمین را به طور کلی به کسانی که شخصا روی زمین کار می کنند واگذاشت و از این رو باید قبول کرد که اصلاحات ارضی ژاپن به مراتب عمیق تر و انقلابی تر از اصلاحاتی است که در اغلب کشورهای دیگر دیده می شود. از نظر جنبه های بین المللی نیز اصلاحات ارضی در ژاپن تا حد زیادی در نتیجه پافشاری و دخالت نیروهای اشغالی دول فاتح به خصوص آمریکا و انگلیس صورت گرفت.

در ماه های اول پس از جنگ از بین بردن پایه های نظام فاشیستی در جامعه ژاپن مهم ترین انگیزه دول فاتح در پشتیبانی از برنامه اصلاحات ارضی را تشکیل می داد. اما هدف آنان رفته رفته با نیرو گرفتن کمونیست ها تغییر کرد. در اروپای شرقی و چین نیز نیروهای انقلابی ابتکار حل مسائل کشاورزی و بهبود وضع دهقانان را در دست گرفته بودند و از نظر دول غربی بیم آن می رفت که اگر مشکلات موجود را خود به نحوی از میان برندارند، نیروهای انقلابی بار دیگر تحت لوای «زمین و آزادی برای دهقانان» سلطه خود را در خاوردور گسترش دهند.موفقیت دول غربی و به خصوص ایالات متحده آمریکا در تحمیل اصلاحات ارضی به دولت ژاپن و نتایج نسبتا رضایت بخشی که حتی از نظر مردم ژاپن به دست آمد بسیاری را بر آن داشت که «نمونه ژاپن» را در سایر نقاط جهان الگوی کار اصلاحات ارضی قرار دهند. بررسی دقیق اصلاحات ارضی ژاپن نشان می دهد که دخالت دول خارجی در این امر شرط موفقیت نیست و چنانچه شرایط و عوامل مستعد دیگری که ژاپن را کشوری «غیر نمونه» می کند در درون جامعه ژاپنی وجود نداشت که بار سنگین این برنامه را به دوش گیرد، موفقیت آن حتمی نمی بود.

منبع: گروه تحقیق در اقتصاد کشاورزی ایران، «اصلاحات ارضی در ژاپن»، تحقیقات اقتصادی، 1342.
سرنوشت مالکان

زمانی که دولت در اصلاحات ارضی روستاهای مالکان بزرگ را از آنها گرفت، از آنجا که پول هم نداشت به آنها بدهد، سهام کارخانه ها و اوراق قرضه ملی را به آنها واگذار کرد. اکثر آنها آمدند و با سهامی که دولت به آنها داده بود، کارخانه های دولتی را خریداری کردند؛ زیرا یکی از اصول شش ماده ای قانون وقت هم واگذاری سهام کارخانه ها به کارگران و داوطلبان بود. بنابراین اکثر آن مالکان صاحبان صنایع در شهرها شدند و اصلا ضرر نکردند و بسیار هم نفع بردند.

برخی از این مالکان اراضی مکانیزه و مستغلات داشتند که آنها را نگه داشته و بعدا از آنها به خوبی استفاده کردند. از طرفی زمین هایی که تبدیل به باغ شده بود، مشمول اصلاحات ارضی نمی شد. درحال حاضر برخی از این مستغلات و باغ ها باقی مانده که فرزندان آنها از آن استفاده می کنند. بعضی از آن آبادی ها تبدیل به شهرک شده، برخی کشت مکانیزه درست کردند و برخی دیگر کارخانه هایی راه انداختند. در مورد عشایر تقریبا می توانم بگویم که عشایر در اصلاحات ارضی ضرر کردند. برای اینکه عشایر و منافعی که در طبیعت چه در قشلاق و چه در ییلاق داشتند به خوبی دیده نشدند. اما به هر صورت باقی ماندند برای اینکه موقعیتی از جهت مراتع داشتند و دولتی ها و روستاییان نمی توانستند آنها را نادیده بگیرند؛ اما بسیاری از مراتع که در ید آنها بود و از آن استفاده می کردند، جزو حریم روستا به شمار آمد؛ درحالی که نباید روستاها وارد حریم مراتع عشایر شوند؛ اما اصلاحات ارضی این ممانعت را از میان برد.

منبع: بخشی از گفت وگوی ماهرخ ابراهیم پور با اسماعیل شهبازی.