آرشیو چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷، شماره ۴۵۳۶
تاریخ و اقتصاد
۳۰
گفته ها

نه تمدن ظاهری، نه تمدن معنوی

در تاریخ روشنفکری ایران، شاید هیچ سخنوری به اندازه تقی زاده به آنچه گفته شهرت نیافته است. آن گونه که فرنگی مآب شدن ایرانیان در همه ابعاد، معروف ترین حرف و معرف وی و در سطح بالاتر معرف بخشی از گرایش های روشنفکری ایران شد. تقی زاده همین طور بارها از «تسلیم شدن مطلق به غرب» و «از فرق سر تا نوک پا فرنگی شدن» سخن گفت.

این سخنان چنان صریح است که در نگاه اول، هیچ کس در مقام خود باختگی، خودفروختگی، تهی شدن فرهنگی و تاریخی و در نهایت فرنگی شدن گوینده شک نمی کند. در این جایگاه، فرد بی وطن و بی فرهنگ، هیچ گاه خالی از شبهه جاسوسی و وطن فروشی نیست. تقی زاده در سال 1928، در مقدمه تعلیمات عمومی یا اصول اساسی تمدن به اخذ تمدن مادی و معنوی غرب، بدون کم و زیاد تاکید می کند؛ درحالی که این عمل نباید مانع باشد که ما قسمی از سنن ملی خودمان را که خللی به زندگی ما وارد نمی سازد؛ محفوظ بداریم؛ به شرطی که واقعا جزء میراث ملی ما باشد. البته این توهم غرب گرایی، سال ها بعد، بنا به مشاهده نتایج توهمات غربزدگی اش، در سطح جامعه و فشارهای جانبی تعدیل شد. پس برآن شد تا طی نامه ای به ابوالحسن ابتهاج، منظور خود را از فرنگی مآبی توضیح دهد. در این نامه آمده است که «من مردم را 27 سال قبل به اخذ تمدن فرنگی از ظاهر و باطن و جسمانی و روحانی تشویق کرده ام، هیچ وقت قصدم این گونه تقلید مجنونانه و سفیهانه تجملی نبوده، بدبختانه ما نه تمدن ظاهری فرنگستان را گرفتیم و نه تمدن معنوی آن را…»

از مقاله “ تقی زاده، از تجددگرایی تا فرنگی مآبی” ، نوشته علی بیگدلی و حسین پندار، مندرج در پژوهش های تاریخی (علمی- پژوهشی)، دانشکده ادبیات و علوم انسانی - دانشگاه اصفهان،سال چهل و نهم، دوره جدید، سال پنجم،شماره دوم ، تابستان1392