آرشیو سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، شماره ۴۵۴۴
تاریخ و اقتصاد
۳۰

نمایه

تیر خطای آمریکایی ها

تا زمان جنگ دوم جهانی، درگیری ایالات متحده در ایران، نسبت به منافع و علائق سایر قدرت های بزرگ، به خصوص بریتانیا و روسیه، به طور وضوح در درجه دوم اهمیت قرار داشت. با این وجود، ایالات متحده آمریکا، یکی از قهرمانان مبارزات طولانی ایرانیان را برای محدود کردن قدرت شاهان قاجار، پرورش داده بود. در سال 1906 هوارد باسکرویل، فارغ التحصیل 26 ساله دانشگاه پرینستون یک شب به هنگام پاسداری بر مشروطه خواهان در تبریز به قتل رسید. باسکرویل در نزدیکی کنسولگری آمریکا در تبریز دفن شد.

از زمانی که قانون اساسی جدید (مشروطه) استقرار یافت، آمریکاییان دیگری که در ایران بودند، شروع به غربی کردن آموزش عالی در آن کشور کردند. دکتر ساموئل جردن که دبیرستان پسرانه او به کالج البرز تبدیل شد، از زمان تاسیس دبیرستان در سال 1899 تا سال 1940 که بازنشسته شد، دبیرستان را اداره کرد. تا زمانی که انقلابیون در سال 1979 پیروز شدند و نام هرچیزی را که نشانی از نفوذ خارجی در برداشت تغییر دادند، «جردن» نام یکی از خیابان های اصلی و پر رفت و آمد تهران بود. جانشینان جردن، پیشقدمان امر آموزش زنان در ایران بودند و نیز کالج دماوند را که موسسه ای است قابل توجه برای زنان ایجاد کردند. بعد از اشغال ایران توسط شوروی و انگلیس در اوت 1941 ایرانیان به ایالات متحده آمریکا به عنوان یاری دهنده بی طرفی نگاه می کردند که می توانند برای استقلال کشور و دفع تهاجمات از آن یاری گیرند. از 1942 هنگامی که هیات های آمریکایی مامور در ژاندارمری وارد ایران شدند، تا زمان سقوط شاه در سال 1979، آمریکا به طور روزافزون درگیر امور اقتصادی و سیاسی ایران بوده است. رد قاطع اشغال آذربایجان توسط شوروی از سوی پرزیدنت ترومن بعد از جنگ دوم جهانی، وسیله نیرومندی برای بیرون راندن سربازان شوروی از خاک آذربایجان بود.

ایالات متحده، همچنان به یک بازار مهم برای نفت ایران محسوب می شد. در حقیقت سرباز زدن پرزیدنت آیزنهاور از خرید نفت ایران به مدت 15 ماه که به این طریق در اقتصاد تحت فشار انگلیس گشایشی ایجاد شد، از اقدامات سازمان سیا در سقوط مصدق موثرتر بود. از اوایل دهه 1960 روابط ایران با ایالات متحده آمریکا رو به افزایش گذاشت، تا جایی که این روابط عمیق تر و گسترده تر از هر کشور دیگری شد. ابتدا، ایالات متحده به عتوان حامی ایران در برابر اتحاد شوروی جانشین بریتانیا شد، سپس ایران را تشویق کرد تا متحد اصلی آمریکا در منطقه شود. تعهدات اقتصادی و نظامی که آمریکا را بر آن داشت تا از منافع شاه حمایت کند، احساسات منفی و رو به فزونی بسیاری از ایرانیان را شدت بخشید. نه دولتمردان واشنگتن و نه سایر آمریکاییان ذی نفع، مثل بازرگانانی که با ایرانیان در رابطه بودند؛ به دگرگونی های ناشی از غرب گرایی توجه کافی نکردند. در دوره ای که منجر به انقلاب شد، منافع درازمدت آمریکا قربانی دستاوردهای کوتاه مدت شد. از نظر تاریخی، آمریکا که با درگیری هایی از این دست، در خارج از مرزهای کشور خود عادت نکرده بود، در شناختن نشانه های خطر کوتاهی کرده و دیگرانی که متوجه شدند بی اعتنا از کنار آن گذشتند.

منبع: جان دی. استمپل، دوران انقلاب ایران، ترجمه منوچهر شجاعی، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1377.
مصدق به عنوان معلم

مصدق در 1293 خورشیدی دعوت برای پیوستن به کادر استادان مدرسه حقوق و علوم سیاسی را پذیرفت. مدرسه مزبور به منظور تربیت کادر جدید دیپلماتیک برای وزارت خارجه دایر شد؛ اما به دنبال انقلاب مشروطیت جنبه دانشگاهی صرف پیدا کرد. مصدق با یادآوری این دعوت آن را از خاطرات خوش دوران زندگی می شمرد، چون برای تدریس در رشته ای دعوت شده بود که خود در جوانی شوق تحصیل آن را داشت. او با تلاشی بی مانند ساعت ها، روزها و ماه ها را صرف تهیه سخنرانی و یادداشت برداری می کرد.

دکتر مصدق خود می گوید:«بعد از ورود به تهران شادروان دکتر ولی الله خان نصر، مدیر مدرسه سیاسی به دیدنم آمد و مرا برای تدریس در آن مدرسه دعوت کرد. این دعوت که موضوع مطالعاتم را معلوم کرد خوشوقتی ام را نیز فراهم کرد، چه آرزو داشتم مثل یک شاگرد در آن مدرسه تحصیل کنم، وضعیتم اجازه نمی داد و آن روز مدیر مدرسه به خانه من آمد و مرا به جای یک استاد دعوت کرد. برای این کار کتاب هایی را که در ایام تحصیل به ایران فرستاده بودم، شماره کردم و کتابخانه کوچکی را که از لوازم کار بود ترتیب دادم و چون تا بیستم شهریور که باید شروع کنم بیش از پنجاه روز نبود، خانواده را در شمیران نزد مادر گذاشتم و خود در هوای گرم شهر، ولی فارغ از هرگونه مزاحمت شب و روز، غیر از چند ساعت که برای استراحت تخصیص داده شده بود به کار پرداختم، تا آنچه برای تدریس یک سال لازم بود، حاضر کنم. اولین روز ورودم به مدرسه که مدیر کیف مرا دید، پرسید محتویات آن چیست که آنقدر ضخیم شده است. گفتم کاری است که برای تدریس یک سال تهیه کرده ام. از اینکه توانسته بودم در آن مدت قلیل کتاب های خارجی را مطالعه کنم و قانون موقت اصول محاکمات حقوقی را توضیح و تشریح کنم و صفحات آن را که از یک هزار تجاوز می کرد، به رشته تحریر درآورم تعجب کرد. این همان کتابی است که بعد به نام «دستور در محاکم قضایی» طبع و منتشر شد.»

منابع: مصدق و نبرد قدرت- همایون کاتوزیان، ص37/ خاطرات و تالمات دکتر مصدق به قلم دکتر محمد مصدق- به کوشش ایرج افشار ص 82.