آرشیو دوشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۷، شماره ۴۵۵۵
تاریخ و اقتصاد
۳۰

واکاوی

اصلاحات اقتصادی ناپلئون

سمیرا دردشتی یکی از مهم ترین اقداماتی که ناپلئون در دوران زمامداری خود پیگیری کرد، انجام اصلاحات اقتصادی بود. موضوعی که در وضعیت فرانسه آن روزگار بسیار ضروری می نمود. اقتصاد این کشور در سال 1799 در هرج ومرج تمام عیار بود. خزانه داری پول بسیار کمی در اختیار داشت و هیچ سازمان واقعی برای جمع آوری مالیات و درآمد وجود نداشت. ارزش پول در اواخر دوره لوئی شانزدهم به قدری کاهش یافته بود که مردم باید چرخی پر از فرانک را در قبال خرید نان بی کیفیت پرداخت می کردند.

در شرایط انقلابی وضعیت به مراتب بدتر شد. یک پول کاغذی جدید جایگزین فرانک شد اما نرخ تورم به صورت سرسام آوری افزایش یافت. دولت بسیار بدهکار بود و به علت فقدان سازماندهی مالی حقوق کارمندان و ارتش مدت زیادی بود پرداخت نشده بود. مردم فقیر و گرسنه بودند و هر لحظه انتظار شورش در کشور وجود داشت. به گونه ای که اگر وعده های ناپلئون برای اصلاح و اقدامات او نبود، انتظار می رفت مردم از یک مداخله خارجی استقبال کنند. ابتدا تلاش شد تا وزارتخانه های مالیه و خزانه داری اصلاح شوند. پول موجود در خزانه تنها 167 هزار فرانک بود، در حالی که دولت 474 میلیون فرانک بدهی داشت. در این راستا اصلاح نظام مالیاتی فرانسه در دستور کار قرار گرفت. منبع اصلی درآمد دولت در این زمان مالیات بر زمین بود. ناپلئون اخذ مالیات های مستقیم به روش گذشته را تا حدی کاهش داد، چراکه در این روش به جهت فساد موجود تا وصول مالیات به خزانه چیز چندانی باقی نمی ماند. به جای آن در این دوره به ویژه بین سال های 1812-1806 مالیات غیرمستقیم بر کالاها حدود 400 درصد افزایش یافت. به علاوه بودجه کشور با وسواس زیادی هزینه می شد.اصلاح نظام بانکی گام دیگری بود که در مسیر اصلاح وضعیت کشور برداشته شد و در راستای آن یک سیستم بانکداری عمومی ایجاد شد تا از تورم جلوگیری و نرخ ارز کنترل شود.

همچنین در 6 ژانویه 1800 یک بانک خصوصی با سهامداران ویژه تاسیس شد که هدف آن بهبود بهره وری دولت در امور مالی بود اما به مرور دولت اعمال نفوذ و کنترل خود بر آن را افزایش داد. در 28 مارس 1803 فرانک به عنوان پایه و اساس سیستم پولی در فرانسه قرار گرفت و در سراسر اروپای آن زمان پول فرانسه باثبات ترین ارز به شمار می رفت. به علاوه محاصره و تحریم انگلستان به وسیله ناپلئون موجب شده بود تا فرانسه بتواند کالاهای خود را با قیمت بالاتری در بازارهای اروپا و حتی شرق به فروش برساند. البته این امر در بخش هایی که ارتش بریتانیا قدرتمند بود چندان امکان پذیر نبود. در مدت 10 سال ظرفیت تولید پنبه با فناوری جدید حدود چهار برابر شد و این صنعت موفق شد، سهم قابل ملاحظه ای در بازارهای جهانی به دست آورد.

همچنین سازوکار معینی در رابطه با تعرفه ها و وام به منظور تقویت صنایع محلی ایجاد شد.اقدام دیگر ساخت و در برخی از موارد بازسازی زیرساخت هایی نظیر جاده ها، پل ها، راه ها و کانال ها برای تسهیل ارتباطات و تجارت بود. به علاوه یارانه مواد غذایی برقرار شد تا نیازهای غذایی اساسی در پایین ترین قیمت باقی بماند. دولت برای کمک به فقرا نان خریداری کرده و بین آنها توزیع می کرد. با رویکرد چندجانبه ای که در زمینه اقتصادی برقرار شد، روند توسعه اقتصادی وضعیت به مراتب بهتری در زمان ناپلئون پیدا کرد و بنابراین تورم متوقف شد، دولت به تعادل در بودجه رسید، هزینه های زندگی ثابت باقی ماند، بدهی های دولت ظرف یک سال پرداخت شد، فقر تا حدود زیادی کاهش یافت و فرصت های شغلی بیشتری نیز برای فرانسویان فراهم شد.

محصلین اعزامی به فرنگ و دولت انگلیس

چنانکه میرزا صالح هم نوشته است دولت انگلستان در ابتدا محصلین اعزامی به فرنگ را «کان لم یکن» دانسته، چندان متحملشان نمی شد زیرا ناپلئون از میان رفته بود و دولت انگلستان دیگر به ایران احتیاجی نداشت و به قول میرزا صالح «… ملاحظه کرده اند که ما را به دولت ایران احتیاجی نیست چرا خود را به زحمت دهیم…»

اشکال نداشتن معرفی نامه رسمی و معلومات کافی و نداشتن زبان هم مزید بر علت بود، از این رو تنها توجه اولیای امور انگلستان به آنان بود که به نایب رئیس مدرسه توپخانه «وولیچ» نوشته شد که در باب محصلین با کلنل دارسی مکاتبه کند. حاصل این کار هم تلف کردن یک سال و نیم وقت گرانبهای آنها بود. رسیدن شایعات و اخبار نامطلوب درباره آنان به تبریز، عباس میرزا و قائم مقام را به شرحی که گفته شد نگران ساخت و ولیعهد از دولت انگلیس خواست که به کار آنها توجهی بکند و به محصلین نیز امر شد که از اطاعت کسی که از طرف دولت انگلیس برای رسیدگی به کار آنها معین می شود، سر باز نزنند. میرزا صالح در این باره می نویسد: «… در این روزها که اواسط شعبان است تعلیقیه ای از بندگان نواب والا رسید مشعر بر اینکه شرحی به دولت انگریز (انگلیس) مرقوم رفته است که در حمایت ما سعی کرده، در تعلیقیه مزبور احکام مطاعه صدور یافته است که هرکس را از دولت انگریز معین کنند که به امورات ماها رسیده باشد، از سخن و صوابدید او بیرون نرفته باشیم و نیز تعلیقیه به کلنل مرقوم رفته است. مضامین تعلیقیه اینکه مشارالیه متوجه ما بوده، نگذارند که مرتکب افعال شنیعه بوده باشیم…»

براثر گله و خواهش عباس میرزا دولت انگلیس راضی شد که بدون معرفی نامه رسمی آنها را در مدارس و موسسات دولتی بپذیرد و سالی 150 لیره معادل سیصد تومان مدد معاش و خرج تحصیل به آنان بپردازد ولی صریحا اعلام داشت که از بابت سرپرستی چیزی به دارسی نخواهد داد و دارسی هم جز با گرفتن حقوق اضافی حاضر نبود در کار آنها مداخله کند. با وجود این دولت انگلیس او را سرپرست محصلین می دانست و درباره آنها با او مکاتبه می کرد و عباس میرزا هم همچنان در کار سرپرستی محصلین به او امیدوار بود. ظاهرا کلنل دارسی در مقام استفاده از این وضع برآمد، شرحی در ترقی محصلین به عباس میرزا نوشت و همه را از پرتو توجه خود دانسته، وانمود کرد که هر پنج نفر را او بر سر کار گذارده است اما میرزا صالح جریان کار و رفتار او را به درستی بر اولیای امور ایران روشن کرد و به شاهزاده و قائم مقام فهمانید که اگر محصلین پیشرفتی کرده اند مربوط به زحمت خودشان است، نه سرپرستی و مواظبت قولونل خان. دولت انگلستان هم وقتی خواهش عباس میرزا را دید نسبت به آنها توجه بیشتری مبذول داشت.

به دلیل آنکه وقتی خواستند محصلین را به ایران برگردانند از طرف مدرسه «وولیچ» به کلنل دارسی اطلاع داده شد که با اولیای امور بریتانیا و ایران ترتیبی دهد که محصلین را یکی دو سال دیگر نگه دارد اما متاسفانه خود دارسی تمایلی به این کار ندارد و دوباره میرزا محمدجعفر که درس طب می خواند چون هنوز در فن خود چندان ترقی نکرده بود، لرد کلسری وزیر خارجه انگلستان به حاجی میرزا ابوالحسن خان توصیه کرد که او را اقلا یکسال دیگر در لندن نگهدارد، از این رو به جای او حاجی بابا را که در تحصیلات خود پیشرفت کرده بود به ایران بازگرداندند. جالب توجه است که بنا به نوشته «مینیان» و به قول ماژور «هارت» سرگرد انگلیسی قشون ایران، استاد محمدعلی چخماقساز که در کارخانه «ویل کینسن» واقع در «پالمال» صنعت تفنگ سازی یاد گرفته و واقعا در فن و رشته خود نهایت مهارت و استعداد را بروز داده بود، یک لوله تفنگ پیچ دار به سبک فولاد کاری های بسیار قشنگ دمشق ساخته بود که پسند خاطر «جرج چهارم» پادشاه انگلیس شده و پادشاه چهارصد و بیست لیره به جهت این لوله تفنگ به او داده بود.

منبع: حسین محبوبی اردکانی، تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران، انتشارات دانشگاه تهران، 1370.