آرشیو یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۷، شماره ۴۵۷۲
تاریخ و اقتصاد
۳۰

نهضت ملی جبهه ای بدون نقطه اشتراک

شاید آنچه نهضت ملی را به شکست کشاند فقط اختلافات هواخواهان نهضت نبود، بلکه ناتوانی آنها در دستیابی به نقطه مشترکی بود که بتوانند با وجود همه اختلاف نظرها بر سر آن به تفاهم برسند و اصل موجودیت نهضت را بر باد ندهند. نهضت ملی به علت ترکیب و ماهیت خود نه فقط نمی توانست عامل یک تحول اساسی در کشور ما باشد، بلکه عدم تجانس در میان عناصر تشکیل دهنده آن و شکاف در رهبری آشکارا نشان می داد که این جبهه قابل دوام نیست و دچار انشعاب و از هم پاشیدگی شد. اگر نهضت ملی را از ابتدا در نظر بگیریم از زمانی که طرح ملی شدن صنعت نفت تازه مطرح شده بود، می بینیم که این اختلافات در بینش و منش رهبران وجود داشت؛ ولی در هدف بزرگ تر یعنی پیروزی نهضت و شکست استکبار گم شده بود و همه بینش های خود را فدای هدف نهضت کرده بودند؛ ولی زمانی که نهضت به پیروزی هایی دست یافت، همه یاد اهداف شخصی خود افتادند و از این زمان بود که هرکسی به فکر منافع خود به سمتی رفت.

هندرسن، سفیر آمریکا چنین بیان می کند که مخالفان جبهه ملی نظیر دربار و مالکان بزرگ کار زیادی نمی توانستند بکنند؛ اما نظریات سیاسی مختلف و جاه طلبی های شخصی رهبران جبهه ملی، نطفه مشکلات آینده را برای این جبهه، در بطن خود می پروراند. انتخابات مجلس هفدهم بین احزاب موجود در جبهه رقابت و اختلاف ایجاد کرد. به طوری که بقایی می گفت به همان اندازه که حزب ایران کاندیدا در تهران بدهند به همان اندازه به حزب زحمت کشان هم باید داده شود. حسین فاطمی اطمینان داشت که اکثریت عمده طرفداران دکتر مصدق، انشعاب کنندگان را به عنوان خائن محکوم می کنند. فاطمی افرادی مانند بقایی و مکی را ناچیز می شمرد و عقیده داشت که گذشته سیاسی آنان ثابت می کند که آدم هایی فرصت طلب بوده و به لحاظ سیاسی قابل اعتماد نیستند.

منبع: امین خانی، «مصدق و نهضت ملی شدن نفت»، تاریخ نامه خوارزمی، 1395.