آرشیو دو‌شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۷، شماره ۴۵۷۳
تاریخ و اقتصاد
۳۰

گاهشمار

ناوهای جنگی بریتانیا روانه خلیج فارس شدند

27 اسفند 1329 بریتانیا که از روز ترور رزم آرا به دنبال توسل به زور علیه ایران بود دو ناوچه جنگی به خلیج فارس اعزام کرد که برای حفظ امنیت صنایع بریتانیا در مناطق اعتصاب زده، کشتی های «فلامینگو» و «ایلوگوس» را به آبادان فرستاده است. این دو کشتی جنگی، قسمتی از نیروی دریایی انگلستان در خلیج فارس را تشکیل می دادند و پایگاه آنها در بحرین بود.

در همین ایام شپرد، سفیر انگلستان در تهران رسما از حسین علاء نخست وزیر وقت سوال کرد که برای حمایت از افراد انگلیسی در مناطق نفت خیز خوزستان چه اقداماتی انجام داده است. در تاریخ 9 فروردین 1330 نیروهای نظامی در آبادان مردم را به آتش بستند و سه نفر را به قتل رساندند. روز بعد نزدیک به هزار نفر از کارگران لوله نفت به اعتصاب کنندگان پیوستند. یک هفته بعد وضع آرام گرفت و تا روز 18 فروردین نزدیک به یک سوم اعتصاب کنندگان به سر کار خود بازگشتند. اما در 23 فروردین کارگران بندر معشور و آبادان دست به شورش زدند که منجر به کشته و زخمی شدن چند تن از کارگران شرکت نفت شد. در پی آن، سومین کشتی جنگی انگلستان به نام «ورن» وارد خلیج فارس شد و ناو جنگی «یویالوس» هم برای پیوستن به گامبیا از مدیترانه حرکت کرد. سفیر انگلستان بار دیگر با علاء ملاقات کرد و او را در جریان اقدامات دولت متبوعش قرار داد.

ارسال اولین تلگراف در ایران

«منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت...» این نخستین پیامی بود که به واسطه تلگراف در ایران مخابره شد. این پیام در روز 27 اسفند سال 1236 هجری شمسی از مدرسه دارالفنون به کاخ ییلاقی ناصرالدین شاه ارسال شد و روزنامه «وقایع اتفاقیه» در شماره 372 خود در این روز، رویداد سیم کشی تلگراف در مدرسه دارالفنون و موفقیت آمیز بودن آن را خبر داد.

«عباسعلی خان دنبلی» به عنوان نخستین ایرانی ای بود که زبان مورس را فراگرفت و همین فرد بود که نخستین بار نسبت به ارسال پیام از طریق تلگراف اقدام کرد. بعد از این آغازین پیام، مقرر شد که از کاخ سلطنتی تا باغ لاله زار، سیم تلگراف متصل شود و پس از آن، نقاط دیگر نیز دارای تلگراف شدند.تلگراف زمانی وارد ایران شد که از عمر ظهور این فناوری در اروپا بیش از ده سال نمی گذشت. ناصرالدین شاه که آوازه این تکنولوژی جدید را شنیده بود، تمایل داشت آن را در ایران نیز پیاده کند و البته در دستیابی ایران به تلگراف خواست دولت بریتانیا نیز بی تاثیر نبود؛ چراکه از این طریق انگلستان می توانست اروپا را به مستعمره وسیع خود یعنی هندوستان متصل کند و به علاوه به مکاتبات ماموران خود در ایران با لندن سرعت بخشد.

کناره گیری تزار از قدرت

سه سده فرمانروایی خاندان رومانوف در روسیه با کناره گیری نیکلای دوم از سلطنت به پایان رسید. شاید اقدام دیرهنگام نیکلای برای انجام اصلاحات بود که اساس سلطنت او و خاندانش را متزلزل کرد. پایتخت روسیه (سن پترزبورگ) از سال 1915 درست یک سال پس از شروع جنگ جهانی اول دستخوش آشوب شد. در این هنگام تزار که شخصا اداره جنگ را برعهده داشت، دور از پایتخت به سر می برد و اداره امور کشور را به همسرش شاهدخت الکساندرا واگذار کرده بود.

از آنجا که الکساندرا آلمانی بود و روس ها چندان دل خوشی از آلمان ها نداشتند و به علاوه در جنگ مستقیم با آن کشور بودند، ناآرامی ها در سن پترزبوگ گسترش پیدا کرد و این امر به پیشروی هرچه سریع تر روند انقلاب انجامید. در این زمان کشیشی به نام راسپوتین دخالتی مستقیم در روند تحولات کشور داشت. این فرد نقش مهمی در روند درمان الکسی تنها پسر تزار که مبتلا به بیماری هموفیلی بود، ایفا کرد. به این ترتیب شاهدخت الکساندرا در روند کشورداری به او قدرت زیادی اعطا کرد که این امر در نهایت منجر به نابسامانی هرچه بیشتر شرایط کشور شد. شماری از سربازان دست به شورش زدند اما تزار همچنان نسبت به انجام اصلاحات در دربار خود بی اعتنا بود. تا اینکه نهایتا پس از دو سال از آغاز ناآرامی ها، فشارهای ناشی از جنگ منجر به کمبود مواد غذایی در پایتخت شد و شورش مردمی گسترش پیدا کرد. تزار در 17 مارس 1917 با هدف برقراری مجدد آرامش، اختیارات خود را به یک دولت موقت واگذار کرد و خود از قدرت کناره گرفت. وی در ابتدا قصد داشت قدرت را به پسرش واگذار کند اما بیماری او مانع این کار شد و از آنجا که برادرش نیز از پذیرش تاج و تخت امتناع کرد، ناچار آن را به دولت موقت تحویل داد. این اقدام البته مانع از فروپاشی کامل سلطنت نشد. دولت موقت خانواده تزار را در کاخ آنها به صورتی محافظت شده نگاه داشت اما هفت ماه بعدزمانی که انقلاب بلشویکی در روسیه به پیروزی رسید، تزار به همراه خانواده و شماری از خدمتکارانش تیرباران شد و جسد آنان را در اسید سوزاندند.