آرشیو پنج‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۸، شماره ۳۴۰۰
صفحه اول
۱
سرمقاله

نتانیاهو ماند ترامپ چه می کند؟

دکتر فریدون مجلسی

همه روسای جمهور آمریکا از آغاز تشکیل رژیم اسرائیل تاکنون ضامن بقای آن بوده اند، اما رابطه برادرانه نتانیاهو با ترامپ از نوع دیگری است؛ در واقع آنها موجوداتی از گونه و رده مشابه و حتی واحد هستند؛ هر دو مبتلا به نوعی تکبر نژادپرستانه و بیگانه ستیزانه عوامانه و گستاخانه و هر دو دچار فسادهای اخلاقی و مالی مشابه اند. محدودیت فرهنگی و سواد میدانی مشابه و دروغگویی بدون احساس مسئولیت اخلاقی نیز در آنان مشترک است. اینان می توانند با پوپولیسم و به هیجان آوردن احساسات برتری جویانه طبقات عوام، به کسب رای و حتی محبوبیت بپردازند. وضع سیاسی نتانیاهو با مطرح شدن جدی پرونده های مالی و ارتشای او در دادگاه متزلزل شده بود. رهبران سیاسی و نظامی کشورش، به ویژه حزب متمایل به چپ کارگر که تا نیمی از تاریخ آن کشور، کابینه را در اختیار داشت و در میان آنان این گونه مفاسد دیده نمی شد، نخست وزیر باحیثیت تری را ترجیح می دادند. آلودگی های مالی و مالیاتی و جنسی و گاف های عوامانه همزاد آمریکایی اش، ترامپ، نیز مشابه او فقط در ابعاد بزرگ تر بود. در چنین شرایطی زمان انتخابات جدید اسرائیل فرا می رسید. نتانیاهو با سفرهایی به روسیه و اروپا و آمریکا کوشید روابط نزدیک خود با رهبران قدرت های بزرگ جهان و بهره مندی از حمایت های آنان را به رخ رای دهندگان بکشد و با پناه بردن به گزافه گویی ها و ارائه تابلوهای جدید با شاخص های رنگی و با تشدید احساسات ایران هراسانه و ادعای اینکه این اوست که می تواند با همدستی ترامپ، اسرائیل را از خطر نابودی از عرصه روزگار نجات دهد، برای خود کسب اعتبار کند. به موازات او همزادش، ترامپ، نیز که به سال مبارزات انتخاباتی دور جدید نزدیک می شود، پس از پشت سرگذاشتن انواع اتهام ها و بی آبرویی ها و تبدیل کردن کاخ سفید به مقر دادوستدهای خانوادگی و اخراج های مکرر همکاران رده بالا، اعتباری برایش باقی نمانده بود، به طرح نمایش های تازه و شوک آوری نیاز داشت که با کمک لابی تبلیغاتی اسرائیل در چند پرده به صحنه آورد؛ پرده نخست ایجاد روابط ویژه با محمد بن سلمان، نایب السلطنه عربستان بود که با منت و کسب موافقت نامه های چندصد میلیارد دلاری آن موفقیت را به رخ ملتش کشید. از این طریق توانست عربستان را از خصم اسرائیل به متحد اسرائیل تبدیل کند، هرچند اتهام پروژه قتل خاشقچی عجالتا آن شاهزاده را تا حدی منزوی کرده است، اما اتحاد سه جانبه به قوت خود باقی است.پرده دوم انتقال پایتخت اسرائیل از تل آویو به بیت المقدس بود که اعتراض ملایم عرب های مدعی را به صورت «بابا این چه کاری بود»، برانگیخت. وقتی اتفاق خاصی هم رخ نداد، در آستانه انسجام قدرت و حاکمیت مجدد بشار اسد در سوریه، اعلام کرد انضمام سرزمین دروزی نشین جولان سوریه را که در جنگ 1967 اشغال شده است، به سرزمین های اشغالی به رسمیت می شناسد! این اقدام نیز با گلایه ای ملایم و بی صدا از سوی عرب ها مواجه شد. دستاورد عرب ها در مقابل این تجاوزها و اهانت ها این بود که با توجه به حمایت چندین ساله جمهوری اسلامی از دعاوی آنان در فلسطین و جولان، دعوای تاریخی عرب- اسرائیل را به دعوای ایران- اسرائیل تبدیل کنند و ایران را سپر بلای خود کنند و در سایه آن کنج عافیت جویند. اینها هدایای ترامپ به نتانیاهو بود که تجدید انتخاب او را در جایگاه فاتحی بی بدیل تضمین می کرد. اما گویی این هدایا کافی نبود...

از چند روز مانده به انتخابات اسرائیل، با تبلیغات بسیار و به دنبال موج ایران هراسی با زمینه چینی سه روزه و تبلیغات بسیار اعلام کرد که سپاه پاسداران را سازمانی تروریستی می داند! در این روزها در این باره بسیار نوشته اند، اما اثر بزرگ آن در انتخابات روز بعد اسرائیل آشکار شد؛ نتانیاهو برنده شد. اما این یک روی سکه بود، ترامپ این پیروزی را به عنوان ذخیره ای برای پیروزی انتخاباتی خودش در جیب دارد. او که از پیش از انتخاب شدنش مواضع تندی علیه ایران و توافق هسته ای اتخاذ کرده بود، اکنون می خواهد نشان دهد به عهد خود وفادار است. اکنون یک سال و نیم به مبارزات انتخاباتی آینده آمریکا مانده است. در این مدت ترامپ نیاز دارد یا بتواند با جمهوری اسلامی کنار بیاید که مستلزم کسب اطمینان درباره عدم نابود سازی نظامی اسرائیل ازسوی ایران است یا به آثاری منجر شود که برای هردو طرف و منطقه بسیار نگران کننده و ویرانگر خواهد بود. ترامپ نیز از آن گونه های بی مسئولیتی است که برای بقای در قدرت خودش پایبندی حقوقی و اخلاقی ندارد.