آرشیو شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۸، شماره ۴۳۴۱
صفحه اول
۱
سرمقاله

یک بام و دو هوای بشیر

جعفر قنادباشی

نقطه شروع تحولات کنونی در سودان در واقع چرخش های 180 درجه ای عمرالبشیر در سیاست های منطقه ای خود بود. دو مقطع تاریخی در سودان بسیار مهم است. یکی اینکه ایشان اجازه داد جنوب کشور از سودان جدا شود. برخی از مردم منطقه شمال در آن دوران از این اتفاق راضی بودند چراکه تمایل داشتند از چالش های جنوب سودان که مردمانی با زبان و دینی متفاوت بودند، رها شوند. زیرا بریتانیایی ها بیش از یک قرن پیش زبان انگلیسی را در این منطقه رواج داده بودند و زبان آنها نیز تغییر کرده بود اما اکثریت مردم سودان این تصمیم عمر البشیر را قبول نداشتند. اما در اتفاق دوم، حدود 4 سال پیش با روی کار آمدن ملک سلمان در عربستان سعودی ایشان یک چرخش 180 درجه ای در سیاست های خود انجام داد. دلیل اصلی آن این است که عمرالبشیر ضعف فراوانی در حفظ حکومت نشان داد. حکومت سودان در طول 30 سال گذشته با چالش های متعدد روبه رو بوده و همواره در معرض خطر قرار داشت. او هنگامی که احساس می کرد ماهیت حکومت به سمت سقوط پیش می رود، امتیازات بزرگی می داد. رضایت به جدایی جنوب امتیازی به غرب بود.

حرکت های عمر البشیر مانند فردی می ماند که در بالن نشسته است. وقتی که احساس می کند در شرایط سقوط قرار گرفته، همه وزنه هایی که فکر می کند اضافی هستند از بالن به پایین پرتاب می کند. اشتباه عمده او این بود که اجازه جدایی جنوب را داد تا انتقادات غرب نسبت به وی فروکش کند. سپس نوبت به موضوع ایران رسید. در بحث ارتباط میان ایران و سودان در دوره ای این چالش وجود داشت که سودانی ها مقر تولید اسلحه و انتقال سلاح به حزب الله و سرزمین های اشغالی بودند که سودان چند باری مورد حمله جنگنده های اسراییلی به بهانه کاروان های انتقال اسلحه قرار گرفته بود. یکی از ضعف های عمر البشیر این بود که برای تثبیت قدرت خود سعی نکرد شیوه های خود را اصلاح کند بلکه به راحتی در برابر فشارهای خارجی تسلیم می شد. در اصل عمرالبشیر عملا تسلیم فشارها شد سپس با قطع رابطه با ایران، عربستان را برگزید. دقیقا چیزی که مردم سودان نسبت به آن نفرت دارند. مردم سودان هر چند اهل سنت هستند اما بسیار به اهل بیت و اسامی حسن و حسین علاقه مند هستند. آنها به هیچ عنوان تمایل ندارند، وارد رابطه با وهابیت شوند و سیستم پادشاهی در کشور وجود داشته باشد. آنها تمایلی به ارتباط با اسراییل و غرب ندارند. عمر البشیر عملا به خواسته های مردم سودان توجه نکرد. زمانی که همسو با سیاست عربستان گام برداشت به سمت نزدیکی با غرب پیش رفت. شرکت در جنگ یمن به معنی همسویی با عربستان و غربی هایی بود که علاقه مند به ادامه جنگ بودند و همین اتفاق منجر به این شد که عمرالبشیر از جریان اخوانی در سودان جدا شود. اخوان به شدت با وهابیت مخالف است و اخوان در سودان از محبوبیت قابل توجهی برخوردار است و باز هم عمرالبشیر این موضوع را نادیده گرفت. سودان از گذشته همواره با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کرد. اما زمانی که دولت سودان ضد اسراییلی، امریکایی، عربستانی و ضد استعمارگری و ارتجاع منطقه بود، مردم مشکلات را تحمل می کردند. اما اکنون نمی توانستند بپذیرند که عمرالبشیر تبدیل به یکی از پادشاهان منطقه شود. حتی شخص بشیر هر چه از دوره ریاست جمهوری اش می گذشت به سمت سلطنت طلبی به سبک شاهان ریاض پیش می رفت. بشیر به سمت یک نوع انحصارطلبی اقتصادی و یک نوع اشراف منشی و یک نوع دوری از مردم پیش می رفت. از همین رو زمانی که تصور می کرد با رهایی برخی از وزنه ها می تواند حکومت خود را نجات دهد اما وزنه هایی را رها کرد که عملا حکومت او را به سمت سقوط سوق داد. بشیر تصور می کرد با دوری از ایران و نزدیکی به عربستان می تواند، موقعیت حکومت خود را تقویت کند. او برای کم کردن فشارهای قضایی بین المللی و کاهش تحریم های امریکا دشمنی با ایران و دوستی با عربستان را برگزید. ولی در کنار این موضوع چه به لحاظ ماهوی و چه به لحاظ سیاست خارجی و داخلی تغییراتی در حکومت سودان به وجود آمد که دقیقا برعکس موضوعی که تصور می کرد، رخ داد و دیدیم چگونه مردم عمرالبشیر را از قدرت کنار گذاشتند.