آرشیو پنج‌شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، شماره ۹۴۷۷
صفحه اول
۱
سرمقاله

کار هست؛ حال کار کجاست؟

مسعود پیرهادی

سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگران، ابعاد مختلفی داشت، اما بخش های مرتبط با فرهنگ و روحیه کار، در سایه مواضع مهم سیاسی و نفتی ایشان، کمتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. معظم له در فرازی از سخنان دیروز، توانایی های ملت ایران و جوانان پرتلاش و خوش استعداد میهن را بسیار فراتر از وضع فعلی خواندند و تاکید کردند: «باید فرهنگ کار و تولید و تلاش را ترویج دهیم و روحیه انتظار برای ثروت بادآورده را از بین ببریم و روش هایی شبیه بخت آزمایی را ترویج نکنیم که دستگاه های مختلف از جمله صدا و سیما باید متوجه این معنا باشند». این اشاره دقیق رهبری، هم مردم و هم مسئولان را مخاطب قرار می دهد.

1.یک دهه قبل، شبکه های هرمی از گلدکوئست گلدمایند، وست ویژن و ده ها شرکت دیگر، به یکباره در فضای جامعه ما و به ویژه در میان جوانان سر برآوردند. شرکت هایی که اصلی ترین گزاره تبلیغاتشان این بود که «اندکی برای تکمیل شبکه تلاش کنید، پس از آن پا روی پا بیندازید و شاهد پول فراوانی باشید که به حسابتان می آید». نیازی به گفتن نیست که آن شرکت ها و طرح ها، در نهایت از جمع زیادی از جوانان ایرانی کلاهبرداری کردند و نوع عملکردشان، هم برای اکثریت جوانان و هم برای کلان اقتصاد کشور مضر بود، اما جالب است بدانید که جمعیت اعضا و هواداران این شبکه ها میلیونی بوده است. در واقع این شرکت ها، کلاهبرداری خود را بر روی این ضعف فکری بخش هایی از جامعه جوان ایران سوار کرده بودند که بدون کار و تلاش، انتظار ثروت بادآورده می کشیدند.

2.بسیاری از کتاب های عامه پسند روانشناسی و موفقیتی که می خواهند راه سریع پولدار شدن را نشان دهند، در بازار بی رونق کتاب ایران پرفروش هستند. چرا؟ چون آن ها هم دست روی نقطه ضعفی گذاشته اند که پیش از آن، شبکه های هرمی متوجه آن بودند. مثال دیگر رواج عجیب و بی حد و حصر سایت های شرط بندی در کشور است؛ ناگفته پیداست که طمع پیشرفت یک شبه در حوزه اقتصاد، جوانان را به سوی این سایت ها می کشاند.

3.مسئولان امر هم که معمولا از پیش به فکر ترویج روحیه کار و تلاش و تولید نبوده اند، همیشه در هنگام اوج گرفتن مشکل، آخرین و پرهزینه ترین راه را انتخاب می کنند، مثلا سایت های شرط بندی را فیلتر می کنند یا به مقابله پلیسی و امنیتی با اعضای شبکه های هرمی روی می آورند که البته در جای خود ممکن است مورد نیاز هم باشد اما آخرین راه است. فرهنگ کار و تلاش باید گسترش یابد و این مهم، بیش از آن که پدیده ای اقتصادی باشد، موضوعی فرهنگی است. اتفاقا خطاب رهبری در سخنان دیروز در ارتباط با منع برنامه های بخت آزمایی، صداوسیما بوده است.

4. مردم به روسا و حاکمان نگاه می کنند و به شدت از رفتار آنان اثر می گیرند. دقیقا هم دو دسته از مدیران مسبب این وضعیتند، اول مدیرانی که در فاصله کوتاهی متمول می شوند، مدیرانی که از یک خانواده معمولی برخاسته اند اما پس از یک یا چند دوره مدیریت، بساط زندگی موازیشان در خارج از کشور پهن است، عضو چندین مجموعه و شرکت دولتی و خصوصی هستند و فرزندانشان، بدون هیچ تجربه ای باز هم مدیر می شوند. دسته دوم مدیرانی هستند که مشهورند به بی عملی و بی تحرکی؛ جوانان چگونه می خواهند از عملکرد این مدیران، مشق کار و تلاش بنگارند؟ مدیری که آن قدر از حوزه کاری خود بی اطلاع است که نیاز به فردی پوششی برای حمایت شدن دارد، مدیری که خود و حلقه اطرافش، مشهورند به نشستن و بی عملی، به راستی چگونه

می خواهند الگوی کار و تلاش باشند؟ بدتر آن که این روحیه به اغلب رده های مدیریتی دولت سرایت کرده و یک نفر در حلقه مشاوران و اعوان و انصار پیدا نشده که بگوید در زمان وقوع بحران، اگر از خواب پریدید، کار را شروع کرده و مشکلات فوری مردم را حضوری پیگیری کنید، نه آن که دوباره بخوابید که سه بار خوابیدن و بیدار شدن، بدخوابتان کند!