آرشیو شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، شماره ۴۳۶۳
صفحه اول
۱
سرمقاله

ترامپ سرخورده تر می شود

حمیدرضا آصفی

دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده امریکا ادعا کرده است که منتظر تلفن مقام های ایران برای شروع مذاکره است. موضوع بسیار ساده است، جمهوری اسلامی ایران و چند کشور بزرگ غربی در کنار امریکا، روسیه و چین سال ها درگیر مذاکراتی طولانی بودند...

نتیجه آن تفاهم برجام که مورد تایید نه تنها شرکت کنندگان در مذاکرات ایران، چین، روسیه، آلمان، فرانسه، بریتانیا و امریکا بود، بلکه به تایید شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز رسید و با اجماع همه کشورهای عضو شورای امنیت به عنوان ضمیمه قطعنامه 2231 این شورا تصویب شد. انتظار این بود که طرف های گفت وگو به آنچه توافق کرده اند پایبند باشند، اگرچه دور از انتظار نبود که امریکا مانند توافق های گذشته خود از اجرای این توافق هم شانه خالی کند. معاهده الجزایر، موضوع گروگان ها و گفت وگوهای افغانستان از نمونه هایی است که امریکایی ها پس از توافق ساز دیگری کوک کردند و به آنچه متعهد بودند، عمل نکردند. جالب اینجاست آن کس که خود میز مذاکره را ترک کرده و کرارا اعلام می کند که این توافق را از بین برده و پاره کرده است، طلب مذاکره برای رسیدن به توافق دیگری دارد. وقتی توافق قبل که حاصل بیش از 12 سال گفت وگو بود، اینچنین از سوی ترامپ به بازی گرفته شد، چگونه می توان انتظار داشت با وی به توافقی بهتر از آنچه وجود دارد نائل شد، آن هم با کسی که معلوم نیست تا چه زمان در کاخ سفید باشد. گذشته از این دونالد ترامپ نشان داد هیچ کس نمی تواند به هیچ تعهدی از سوی روسای جمهوری امریکا باور داشته باشد. همچنانکه وی تعهد پیشینیان را از بین برد، نمی توان انتظار داشت جانشین او در کاخ سفید امضای ایشان را معتبر بداند.

از این رو عاقلانه و منطقی نیست که با چنین فردی وارد گفت وگو شد. تجربه گذشته پشتوانه استدلال قوی جمهوری اسلامی ایران است، سر باز زدن از مذاکره نه به خاطر کسری دلیل و منطق که به دلیل غیرقابل اعتماد بودن کاخ سفید است. در این میان ترامپ بیش و پیش از هر چیز و هر کس باید خود را سرزنش کند که نتوانست اعتماد جمهوری اسلامی ایران را جلب کند. وی با رفتار دیگری در ابتدای ورود به کاخ سفید می توانست با استفاده از تجربیات پیشینیان با اصلاح خطاهای گذشته امریکا روشی را پیش گیرد که نه تنها به دشمنی ها افزود نشود، بلکه اعتماد جمهوری اسلامی ایران را در پی داشته باشد. اما ترامپ با رفتار مذبذب گونه خود سطح ریاست جمهوری امریکا را بسیار تنزل داده است. امروز هم او تصور کرده است که با به کارگیری چماق و هویج می تواند ایران را تحت فشار قرار دهد. از جمله اقدامات بسیار ناشایست کاخ سفید، اعلام شروط 12 گانه مایک پمپئو برای مذاکره با ایران بود، هر چند در اظهارات پنجشنبه شب ترامپ، این شروط تنها به یک شرط تقلیل پیدا کرد که همانا نداشتن سلاح های هسته ای توسط ایران است. موضوعی که بارها از سوی بالاترین مقام های ارشد جمهوری اسلامی ایران بر نفی آن تاکید شده است. دونالد ترامپ با اعزام ناو هواپیمابر خود به منطقه درصدد قدرت نمایی و تضعیف روحیه کشور از یک سو و با اعلام آمادگی برای مذاکره درصدد ایجاد تردید و شکاف در میان مسوولان و مردم ایران است. هیچ یک از این دو تاکتیک وافی به مقصود نیست. معاون وزیر خارجه بریتانیا در تهران است، این سفر بلافاصله بعد از سفر مایک پمپئو به لندن صورت گرفت و بریتانیا به عنوان نزدیک ترین متحد امریکا در اروپا قاعدتا قصد دارد از آنچه پس ذهن مسوولان جمهوری اسلامی ایران می گذرد، سر در بیاورد. دور از ذهن نخواهد بود که امریکایی ها محرک و موجب این سفر در مقطع کنونی باشند. چگونگی برخورد با مقام انگلیسی می تواند تصویر و پیام بسیار روشنی برای اروپا و امریکا به ارمغان بیاورد. اکنون که جمهوری اسلامی ایران در چارچوب برجام مسیر نویی را برگزیده است باید توجه داشت که نمی توان و نباید به همکاری و همراهی اروپایی ها دل بست. همچنان که از قبل پیش بینی می شد، اروپا در تحولات اخیر جانب امریکا را گرفت و در واقع صرفا از ایران خواست تا یک جانبه و بدون انتظار به تعهدات خود ذیل برجام پایبند باشد. از ابتکارهایی همچون ساز و کار مالی اینستکس نیز انتظار معجزه ای نمی رود. بعید است چنین ساز و کارهایی حتی بتواند نیازهای حداقلی ایران را برطرف کند. اگرچه لازم است همچنان به مطالبه گری از اروپا ادامه داد و بر انجام تعهدات از سوی آنان اصرار کرد، اما در میدان عمل باید مسیر دیگری برگزید. تحریم ها، محدودیت ها و فشارهایی که امریکا برای ایرانیان تدارک دیده است، به شکلی هستند که آثار آن دست کم در میان مدت بر مردم ایران باقی خواهد ماند. درسی که خروج ترامپ از برجام به ایران می دهد، این است که باید اتکای کشور به نفت و خارج را کاهش داد تا آثار چنین اقداماتی برای کشور در آینده کمتر و کمتر شود. در روزهای گذشته گزارش های متعددی از سوی اندیشکده ها و رسانه های معتبر در امریکا منتشر شد که سیاست سخت گیرانه دولت ترامپ محکوم به شکست است، زیرا ظرفیت های گسترده جمهوری اسلامی ایران این امکان را به کشورمان می دهد که با مقاوم سازی فشارهای امریکا را به حداقل برساند. در یکی از گزارش ها آمده بود ذخایر ارزی جمهوری اسلامی ایران بیش از 130 میلیارد دلار است و با آن می توان سال ها کشور را اداره کرد. باید توجه کرد که موضوع فروش نفت فقط بخشی از مشکلات میان ایران و خارج است، موضوع مهم تر مشکلات بانکی و تبادلات مالی است، مشکلی که اروپایی ها متاسفانه هیچ گامی، حتی پیش از خروج امریکا از برجام برای حل آن برنداشتند. ترامپ افسرده و دلزده از پاسخ های منفی جمهوری اسلامی ایران همچنان به فشارهای خود ادامه خواهد داد تا شاید راهی برای مذاکره پیدا کند. جای تاسف است که مشاوران ایشان هم راه درست را به وی نشان نمی دهند. رییس جمهور امریکا برای اثبات صداقت خود باید روش هایش را تغییر دهد و از آنچه در یکی، دوسال گذشته انجام داده برگردد، در این صورت می توان امیدوار بود که شاید صداقتی در او وجود دارد. سخن با زبان دوگانه، تهدید و ترغیب، آنچه تاکنون ترامپ به کار گرفته تنها موجب زحمت بیشتر و سرخوردگی بیشتر وی است.