آرشیو چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، شماره ۴۳۶۷
صفحه اول
۱
سرمقاله

در ضرورت وحدت سیاسی

دکتر الهه کولایی

در همه کشورهای جهان، گروه ها و جریان های سیاسی می کوشند تا سیاست ها و روش های گوناگونی را برای برآورده کردن خواسته های مردم مطرح سازند و آنچه در نهایت همه این گروه ها و جریان های سیاسی را به هم پیوند می دهد منافع ملی و امنیت ملی هر کشوری است. برای کشور ما هم که در یکی از حساس ترین و پر آشوب ترین مناطق جهان قرار گرفته و البته تجربه های بسیار ارزشمندی را نیز در طول دهه های گذشته اندوخته است همکاری، هماهنگی و تقویت تعامل سازنده میان گروه ها و جریان های سیاسی، به طور مشخص اصلاح طلبان و محافظه کاران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بدون شک همسویی آنها با محور قرار دادن خواسته ها و مطالبات مردم و اقتضائات و لوازم تامین امنیت ملی در شرایط کنونی می تواند بر روند تحولات کشور اثری سازنده داشته باشد. اما نکته مهم و اساسی این است که جریان محافظه کار پایگاه اجتماعی مشخصی دارد و وزن سیاسی آن مشخص شده است؛ این اصلاح طلبان هستند که توانسته اند در مراحل انتخاباتی سال های گذشته مردم را امیدوار، پرتحرک و پرتلاش به عرصه عمل سیاسی بیاورند و درواقع روند انتخابات را با حضور تاثیرگذار آنان مدیریت کنند. به عبارت دیگر اصلاح طلبان اعتبار و آبروی خود را از بیان خواسته ها و مطالبات مردم به دست آورده اند. بنابراین ضمن تاکید بر همراهی و همسویی جریان های سیاسی در کشور، این عامل تاثیر گذار یعنی نیازها و خواسته های بنیادین مردم نباید مورد غفلت قرار گیرد. همراهی، همسویی و تعامل سازنده جریان ها و گروه های سیاسی در صورتی در مسیر تامین منافع کشور و همین طور تامین امنیت ملی اثرگذار خواهد بود که بتواند در جهت برآورده کردن خواسته ها و رفع نیازهای مردم سمت و سوی خود را پیدا کند. در شرایط کنونی مبارزه با رانت خواری، فساد، بی عدالتی و تبعیض از مهم ترین محورهایی است که می تواند نیروهای سیاسی را با لایه های اجتماعی پیوند بزند و تلاش ها را به نتیجه برساند. درواقع آنچه که در شرایط کنونی می تواند این رفتارها را در تامین اهداف اساسی و منافع کشور به ویژه در شرایط حساس منطقه و جهان به نتیجه برساند؛ تحکیم و تقویت سیاستگذاری، برنامه ریزی و کارکرد گروه های سیاسی به ویژه اصلاح طلبان در برآورده کردن مطالبات اساسی مردم و رفع نیازهای روزمره و جاری آنها است. در این زمینه تقویت ثبات و امنیت و تمرکز بر الزامات تامین امنیت با توجه به بازی های منطقه ای و بین المللی از جایگاه وی‍ژه ای برخوردار است که باید در فرآیند تعامل و گفت وگوی جریان ها و گروه های سیاسی به طور ویژه به آن توجه شود. در نظر داشته باشیم که...

دیوار شیشه ای امنیت انرژی

رسانه های داخل و فعالان سیاسی باید مواظبت کنند تا هیزم این آتش را مهیا نکنند. از آن سو جنگ روانی رسانه ها بابت انتشار اخباری درباره حجم صادراتی نفت ایران با چالش های فنی و دقیقی مواجه شد. بلومبرگ و رویترز مدعی شدند صادرات نفت ایران به کمتر از 400 هزار بشکه در روز کاهش پیدا کرده اما با بررسی منابع خبری آنها متوجه می شوید که پایه این گزارش ها اطلاعات گمرکات کشورهای مقصد نفت ایران است، باتوجه به شیوه های نوین فروش نفت عملا این گزارش ها پایه های متقنی ندارد، فروش نفت ایران در بازار های موازی گرچه به نسبت سال قبل کاهش یافته اما همچنان ادامه دارد. باتوجه به اولتیماتوم 60 روزه ایران، اروپا در حال ایجاد راهکاری است تا بخشی از نفت ایران را در چارچوب مالی اینستکس در اروپا کارسازی کند. شنیده ها حاکی از آن است که راهکارهایی به ایران پیشنهاد شده است، درنهایت باید بر این نکته تاکید داشت که امنیت در خلیج فارس هزینه های بسیاری داشته که تاکنون سهم ایران بیشتر از باقی کشورها بوده است. اینک وقت آن رسیده ایران از موضع قدرت به کشورهای همسایه گوشزد کند که در سایه حسن همجواری سهم خود را بابت این آرامش پرداخت کنند تا همه از مواهب آن بهرمند شوند چه بسا که اگر منافع ایران در خلیج فارس مورد تعرض قرار بگیرد برای باقی کشورهای حوزه خلیج هم چیزی با عنوان منافع باقی نخواهند ماند.

مسوولیت نخبگان

ترامپ رییس جمهوری امریکا بنا به دو شرط اساسی، در واقع تمایل به منازعه با ایران ندارد؛ نخست اینکه استراتژی اعلام شده از سوی ترامپ چه در طول کمپین انتخاباتی اش و چه طی دوره دو ساله حضورش در کاخ سفید، عدم ورود به جنگ های جدید است. شاید یکی از زمینه های مهم اقبال جامعه امریکا به ترامپ در همین روحیه ضد جنگی اش بود. ترامپ همواره روسای پیشین امریکا را به جنگ طلبی و اتلاف منابع ملی امریکا متهم می کرد. از این منظر، ورود به هر گونه منازعه نظامی مساوی با از دست رفتن پایگاه اجتماعی ترامپ و به حاشیه رفتن وی است. نکته بعدی اینکه انتخاب مجدد در دور دوم ریاست جمهوری برای رییس جمهور امریکا بسیار حیاتی است. ترامپ حامل یک تفکر و برنامه جدید است و برای عملیاتی کردن برنامه هایش به حضور طولانی در قدرت نیاز دارد. از این منظر، وقوع هر گونه جنگ جدید در خاورمیانه که امریکا طی هزاره جدید میلادی زخم فراوانی هم به لحاظ تلفات انسانی و هم بودجه ای متحمل شده، می تواند پاشنه آشیل ترامپ در انتخابات2020 باشد. لذا به نظر می رسد هر گونه منازعه احتمالی با ایران که از قدرت متقارن و نامتقارن خاصی در منطقه برخوردار است؛ مساوی با افتادن ترامپ به باتلاقی جدید است و بر باد رفتن رویای حضور مجدد در اتاق بیضی شکل کاخ سفید از تبعات حتمی آن خواهد بود. از این رو، استنتاج منطقی و به حکم قواعد سیاسی، احتمالا می تواند این گزاره باشد که «امکان جنگ در کمترین حد ممکن است و حداقل این سناریو از سوی خود ترامپ پیگیری نخواهد شد.» اما نکته مهم در اینجا نهفته است که آیا فقدان شرایط سیاسی و روانی در امریکا برای وقوع جنگ، به این مفهوم است که تحت هر شرایطی جنگ ناممکن است؟ رابرت جرویس نظریه پرداز برجسته روابط بین الملل پاسخ درخور تاملی به این پرسش دارد. از نظر او، اغلب جنگ ها به دلیل اشتباه در محاسبه آغاز می شود. در تاریخ روابط بین الملل کمتر موردی را می توان یافت که جنگی با محاسبه دقیق صورت گرفته و طبق اهداف تعیین شده حرکت کرده و به خاتمه رسیده باشد. اساسا خاصیت جنگ ها در همین خطای محاسبات و از کنترل خارج شدن هاست. از همین رو، باید مراقب سناریوهای خطرناک طرف مقابل به ویژه مربع B بود. این مربع آتش بیار معرکه و مدام دنبال تهییج احساسات و سوق دادن ترامپ به سوی منازعه مستقیم با ایران است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری صاحب تمدن و ارزش های فرهنگی همواره منادی صلح و آرامش در جهان بوده است. این موقعیت و جایگاه فرهنگی و تمدنی باید از سوی دولتمردان کشور و دستگاه وزارت خارجه به گوش جهانیان برسد. به نظر می رسد اکنون مهم ترین اولویت این است که تیمی از دستگاه سیاست خارجی کشور، عازم کشورهای اروپایی، چین، هند، روسیه و سایر کانون های قدرت شوند تا سیاست های جنگی تیم ترامپ را برای مردم و دولتمردان این کشورها آشکار و برملا کنند. بنابراین یک توصیه راهبردی این می تواند باشد که دیپلمات های و دستگاه دیپلماسی کشور روی این محور تمرکز کنند که ایران برخلاف تبلیغات رسانه ای دنبال تنش نیست و این امریکا و حامیان منطقه ای آن (عربستان و اسراییل) است که دنبال ماجراجویی های نظامی هستند. در این شرایط، روا و پذیرفته نیست که منفعل عمل کرد و اجازه فضاسازی به تیم ترامپ داد تا فضای ضد ایرانی را تشدید کنند. باید فعالانه و آگاهانه پیامدهای سیاست ترامپ بر امنیت بین الملل، برای سایر کانون های قدرت تبیین شود تا از پتانسیل های این کشورها در خنثی کردن سیاست های ترامپ استفاده بهینه شود. در نتیجه اکنون دستگاه دیپلماسی کشور در مظان یک آزمایش مهم تر قرار گرفته و آن همگرا کردن تمامی ظرفیت ، توان و تلاش های ممکن برای ایجاد و تشکیل ائتلافی قوی در برابر خط تحریم است. واقعیت این است که باید از تمامی ابزارهای در اختیار برای تقبیح تحریم ها و گرفتن مشروعیت از این سیاست ضدبشری که اولین و مهم ترین آثار و تبعاتش را بر گرده جوامع بشری سوار می کند، بهره گرفت. جوهره بشریت و کرامت انسانی امروز در این سوی خاورمیانه در معرض بدترین و خطرناک ترین آسیب ها قرار گرفته و لذا مجامع دیپلماتیک و نخبگانی که قطعا در چنین موقعیتی دارای تاثیرهای بی بدیل بر اذهان و افکار عمومی هستند، نباید از زیر بار این مسوولیت شانه خالی کنند.