بحران آموزش و پرورش در امریکا: چگونه برده می شویم؟
امروزه، سیستمهای اموزشی کارگرانی متناسب با نیاز شرکتها تربیت میکنند. جامعهای که در ان انسانها تنها برای منافع شرکتها زندگی کنند، جامعهای در بند بردگی است. اما مشکل عمیقی با این عقیده وجود دارد که علم اموزی باید برابر با کاراموزی باشد. به قول معروف، انسان تنها به کارکردن زنده نیست. در حقیقت، دانش و مهارت مورد نیاز برای فراهم کردن ملزومات زندگی در یک فضای اقتصاد صنعتی سرمایه داری در روابط انسانی کاربرد چندانی ندارد، در حالیکه روابط انسانی هستهی زندگی هر فرد است. مدارس تخصصی حرفهای هیچ فضایی برای اموزش تفاوتهای فرهنگی به منظور تلاش برای درک همسایه خود یا فردی از یک کشور دیگر در نظر نمیگیرند. نظامهای ارزشی هیچگاه ارزشیابی نمیشوند؛ جایگزینها به هیچ وجه در نظر گرفته نمیشوند. در نتیجه، با وجود ان که همهی ما در یک سیاره زندگی میکنیم، اما با هم زندگی نمیکنیم. در بهترین حالت، تنها در کنار یکدیگر به سر میبریم و در بدترین شرایط زندگی میکنیم تا یکدیگر را بکشیم. اموزش از نوع کاراموزی همه چیز را در حد یک ایدیولوژی تنزل میدهد که تمرکز ما بر ان منجر به طرد حقیقتی اشکار میگردد؛ حقیقتی که در چهرهی ما خیره شده زیرا ایدیولوژیهای ما حقایقی را که میبینیم رنگ امیزی میکنند و تغییر شکل میدهند و در نتیجه افراد هرگز عاقلتر از نسلهای پیشین نمیشوند. در این صورت، انسانها هیچ نخواهند شد مگر همان میمونهای زیردست نوازندگان که از یک سو با طنابی به ارگها بسته شدهاند و از سوی دیگر قوطیهای حلبی به دستشان داده شده تا به نفع نوازندگان پر شود. این همان موجودی است که به عنوان عاقل از ان یاد میکنیم. عجب توهمی!
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.