«خلا» بازنمایی در مطالعات بکت با بررسی نمونه وار تفسیر دیوید لاج بر پینگ
به رغم شور و شوق تفسیری که آثار به ویژه متاخر بکت برانگیخته اند، معمولا در مطالعات بکت به این نکته کمتر پرداخته شده است که او مشخصا در آثار خود از بازنمایی و بیانگری صرف گریزان است. پرسش از نسبت بکت با بازنمایی و نیز رد گیری تحولات این نسبت می تواند پژوهش تفسیری در آثار بکت را با خود مساله ی تفسیر (و نه ابژه ی آن، بکت) مواجه کند و مسیری در تجربه ی مستقیم متنیت بکت(در حدود بازنمایی و تفسیر) بگشاید. اینگونه متن بکت چنان اجرایی خوانده می شود که در آن زبان به جای رفتن در اعماق بازنمایی و دلالت در سطح خود می ماند و بر مادیت خود اصرار می ورزد. پی گیری این مقاومت در برابر تفسیر به صورت نمونه وار در خوانش دیوید لاج از پینگ بکت نشان می دهد که چگونه رویکرد های میتنی بر تفسیر و بازنمایی صرف معنا های بکت و غافل از وجوه اجرایی زبان سر انجام به تصمیم ناپذیری در می افتند و خود را با بیان تکثر تفسیر های ممکن از متن بکت توجیه می کنند. با تشخیص حضور پنهان یک چشم روایت گر که در پینگ بر سطحی عاری از تفاوت و کاملا یکدست حرکت می کند، می توان اجرای چشمی را در متن بکت شاهد بود که با «ندیدن» خود مواجه است و زبانی که در مواجهه با خلا درگیر «نگفتن» خود می گردد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.