رابطه سود تقسیمی با نسبت قیمت به سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران
نسبت قیمت به سود نشاندهنده دوره بازگشت سرمایه در صورت خرید آن سهم (سرمایهگذاری درآن سهم) است. اگر شرکتی نسبت قیمت به سود بالاتر از میانگین صنعت یا بازار داشته باشد، مفهومش این است که بازار انتظار حوادث مهمی را در طول چند ماه یا سال آینده، در مورد آن شرکت دارد. این در حالی است که نسبت قیمت به سود پایین، به ضرورت این معنی را نمیدهد که شرکت کمتر از ارزش واقعی خود، ارزشگذاری شده است، بلکه شاید معنی آن این باشد که بازار اعتقاد دارد که در آیندهای نزدیک، شرکت دچار مشکلات زیادی میشود و در کل سود آن کاهش خواهد یافت. در مطالعه حاضر تلاش شد تا تاثیر غیرخطی سود تقسیمی با توجه به وضعیت سودآوری شرکت بر نسبت قیمت به سود مورد بررسی قرار گیرد. به این منظور از دادههای 114 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1390 تا 1394 استفاده شد. نتایج بررسیها نشان داد که ارتباط غیرخطی بین سود تقسیمی و نسبت قیمت به سود شرکت برقرار نیست و در نتیجه، اثر تعدیلی سودآوری بر رابطه غیرخطی بین متغیرهای فوق نیز معنادار نیست، ولی ارتباط مستقیم و معناداری بین سود تقسیمی و نسبت قیمت به سود برقرار است و سودآوری، موجب تضعیف این رابطه مستقیم میگردد. در پایان هر سال مالی، درصدی از سود گزارش شده توسط شرکتها بین سهامداران تقسیم میشود. اینکه چه مقدار از سود قابل تقسیم است و به چه شکل تقسیم خواهد شد، موضوعی است که برای سهامداران حایز اهمیت است. در واقع، سیاست تقسیم سود عامل مهمی در تصمیمگیری سهامداران بالقوه و فعلی است و سهامداران بهدنبال شناسایی راهی برای پیشبینی سیاستهای تقسیم سود و عوامل تاثیرگذار بر آن هستند. به بیان اجیده و آدرمی (2014)، گرچه سود تقسیمی تاثیر مستقیمی بر سرمایهگذاران دارد، بر توانایی شرکت در جمعآوری سود بهمنظور استفاده از فرصتهای سرمایهگذاری نیز موثر است. تنوع سود تقسیمی طی زمان و در شرکتها، علیرغم اینکه ادبیات تجربی و تیوریک گستردهای که وجود دارد، به عنوان یکی از مهمترین معماهای حل نشده تامین مالی شرکتها باقی مانده است. علیالخصوص قدرت توضیحدهندگی ترکیبی عواملی چون مشکلات نمایندگی، عدم تقارن اطلاعاتی و سایر اصطکاکات بازار شامل مالیات، به میزان محدودی با نوسانات کلی مقطعی و سری زمانی در انتخاب سیاست تقسیم سود مقایسه شده است که نیاز به بحث و تشریح بیشتر دارد (آلن و میشاییلی، 2003؛ براو و همکاران، 2005). این در حالی است که به بیان ابوخلف (2016)، حداکثر ارزش سهام شرکت در بازار سرمایه، از مهمترین مسایل پیشروی شرکتها است که موجب شکلگیری، تدوین و ارایه تیوریهایی متنوع درباره ارتباط سود تقسیمی، انباشت سود و ارزش بازار سهام گردیده است. در همین راستا، بلک (1976) اینطور استدلال نمود که توضیح قانعکنندهای برای توزیع سود نقدی توسط شرکتها، وجود ندارد. پس از آن، اقتصاددانان احتمال ایفای نقش سود سهام در پایداری یا افزایش ارزش شرکت در بازار سرمایه را مورد بحث و بررسی قرار دادند. به عقیده ویلیامز (1938)، ارزش بازار یک دارایی مالی برابر با ارزش فعلی کلیه پرداختهای برآوردی آینده آن تحت عنوان تقسیم سود است که با توجه به آینده و سایر موقعیتهایی که برای سرمایهگذار وجود دارد، تنزیل شده است. اگرچه تیوری ویلیامز (1938) بر اساس هدف به حداکثر رساندن سود موسسات طرحریزی شده است، اما بعدها تغییراتی در ساختار آن داده شد. تاکنون بسیاری از محققان علوم اقتصاد و مالی تلاش کردهاند تا بهگونهای ارتباط بین سیاست تقسیم سود شرکتها با ارزش آنها در بازار سرمایه را شناسایی نمایند و در همین راستا، در مطالعه حاضر تلاش میگردد که ارتباط غیرخطی متغیرهای مذکور تحت شرایط متفاوت سودآوری، مورد بررسی قرار گیرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.