تحلیل کهن الگویی رویای یوسف (ع) بر پایه نمادها و اسطوره های اقوام سامی
یکی از مهم ترین زمینه های تحلیلی در بررسی متن ادبی قرآن کریم تحلیل کهن الگویی است که با رویکردی تاریخی تطبیقی، مضامین و مفاهیم این متن مقدس را در ارتباط با ساختارهای روانی و فرهنگی مخاطبانش تفسیر و تاویل می کند. این رویکرد بیش ترین تاثیرات را از نظریات کارل گوستاو یونگ درباره ناخودآگاه جمعی و کهن الگوها پذیرفته است و به مثابه یکی از رویکردهای مهم در نقد ادبی معاصر به شمار می آید. مطالعه حاضر با این هدف صورت می گیرد که با کمک این رویکرد به بررسی رویای یوسف (ع) بپردازیم و زوایای کهن الگویی آن را به بحث و بررسی بگذاریم. سوال اصلی در این پژوهش آن است که آیا می توان رویای یوسف (ع) را چنان که در قرآن یاد شده است از نظرگاه روان شناسی تحلیلی و رویکرد نقد کهن الگویی مطالعه کرد یا نه؛ و آیا می توان از این منظر، نمادهای بازتابیده در این رویا را تفسیر نمود و دریافت هریک چرا کاربسته شده اند یا نه. می توان چنین محتمل دانست که سجده خورشید و ماه و ستارگان از هسته مرکزی کهن الگویی ناشی می شود که بازتاب آن را می توان در اساطیر دید. هرگاه چنین باشد، آنچه این آیه بازمی نمایاند، گرچه حکایت از رویا ست، به حقیقت روان جمعی قوم یوسف (ع) را آشکار می کند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.