بازاندیشی در اخلاق معماری با هدف کاستن از مخاطرات وجودی و محیطی

پیام:
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی/اصیل (دارای رتبه معتبر)
چکیده:
به موجب وقوع انقلاب صنعتی در اواخر سده هجدهم و توسعه سامانه های ارتباطی و زیرساخت های عمرانی، شاکله جوامع کلاسیک دستخوش دگرگونی های شگرفی قرار گرفت. در نتیجه، شهرنشینی رشد چشمگیری را از سر گذراند. با مداخله مفرط صنعت و تجارت در امور انسانی، پیوندهای اجتماعی توسط سازمان های بوروکراتیک و بر مبنای مسایل مالی قوام پیدا کرد. با قد برافراشتن فوردیسم و تیلوریسم که اصل را فقط بر بهره وری بیشتر می نهادند، خرد ابزاری-استراتژیک معطوف به اصل سلطه-نظارت بر خرد ارتباطی-استدلالی معطوف به ایده گفت وگو-تفاهم تفوق یافت. در نظام سرمایه سالار، بیشتر ابعاد فرهنگ از طریق عوامل اقتصادی برآمده از آپاراتوس های ایدیولوژیک دولت تعیین می شوند. این نظام، با استفاده از تکنولوژی، دست به تسخیر طبیعت و استثمار آن می زند و به واسطه رسانه، آگاهی آدمیان و طرح افکنی های آنان برای آینده را به استعمار می کشد. ماحصل امر، مخاطرات وجودی چون ازخودبیگانگی و بحران هویت، و معضلات محیطی چون ویرانی زیست بوم بوده است؛ مواردی که دهه هاست گریبان بشر را به سختی می فشارند. به تعبیری، نقطه عطف شکل گیری معماری مدرن در نخستین روزهای انقلاب صنعتی ریشه دارد. متفکران و کنشگران سبک یادشده در معماری و برنامه ریزی شهری، خود را بخشی از یک گرایش آرمان گرایانه می دیدند و امیدوار بودند که کیفیت زندگی مردم را بهبود بخشند. معماران مدرنیست سعی داشتند با روح زمانه همساز شوند، اما عاقبت، به خلق جعبه هایی یکنواخت رسیدند که از منظر انسانی خفقان آور، و از منظر زیست محیطی مصیبت بار به شمار می رفتند. در این مرحله است که پسامدرنیته آنارشیستی، با کنار گذاشتن کارکردمداری خرد باورانه و ناب گرایی زیبایی شناختی، رویکردی رندانه را بر صدر اذهان نشاند که ازقضا بیشتر دموکراتیک و کمتر نخبه گراست. بحث اصلی تحقیق پیش رو بر مناسبات معماری آینده با اخلاق، از دو جنبه مرتبط با مخاطرات وجودی و معضلات محیطی استوار است. بدین اعتبار، موقف خود را بر آرا و آثار معمارانه پس از دهه 1980 قرار می دهیم، هنگامی که نگره های نوپدیدی مانند دی کانستراکتیویسم و بعدتر فولدینگ، از سخن فلسفی به عمل معماری آمدند و به پیدایش تحولاتی خارق العاده در ایجاد یک فضای جدید، نه فقط یک فناوری یا ساخت مایه جدید امکان دادند. خاستگاه این نگره ها، به تعبیری به سال های 1960 می رسد، که برای نخستین بار در سرتاسر تاریخ ساخت وساز، فلسفه به طور مستقیم، به یاری معماری شتافت تا آن را از چنگال نامکان های بی هویت و هم شکل که فرجام مدرنیسم معمارانه بودند، برهاند. گرایش هایی چون هستی شناسی پدیدارشناختی و هرمنیوتیک هنری از سزاوارترین آن نظریه های فلسفی اند. بنابراین، پیشاتاریخ پژوهش متوجه معماری مدرنیستی است که چه بسا ناخواسته مسیر را برای گسترش مشکلات روان شناختی و زیست محیطی هموار ساخت.
زبان:
فارسی
صفحات:
247 تا 263
لینک کوتاه:
magiran.com/p2119823 
دانلود و مطالعه متن این مقاله با یکی از روشهای زیر امکان پذیر است:
اشتراک شخصی
با عضویت و پرداخت آنلاین حق اشتراک یک‌ساله به مبلغ 1,390,000ريال می‌توانید 70 عنوان مطلب دانلود کنید!
اشتراک سازمانی
به کتابخانه دانشگاه یا محل کار خود پیشنهاد کنید تا اشتراک سازمانی این پایگاه را برای دسترسی نامحدود همه کاربران به متن مطالب تهیه نمایند!
توجه!
  • حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران می‌شود.
  • پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانه‌های چاپی و دیجیتال را به کاربر نمی‌دهد.
In order to view content subscription is required

Personal subscription
Subscribe magiran.com for 70 € euros via PayPal and download 70 articles during a year.
Organization subscription
Please contact us to subscribe your university or library for unlimited access!