ارائه الگوی خودانضباطی با نگرش به منابع اسلامی
به منظور تحقق اهداف و انتظارات سازمان، وظایف متعدد و متنوعی برای مدیران سازمان نظر گرفته شده که شاید یکی از مهمترین آن ها موضوع کنترل باشد. خودکنترلی و خودانضباطی از مهمترین ابزارها برای نیل به اهداف سازمانی (کارایی و اثربخشی) و نیز اهداف فردی و الهی در ابعاد معنوی است. در عصر حاضر سازمان ها می کوشند تا از راه های گوناگون خودانضباطی را در کارکنان خود تحقق بخشند و یا آن را تقویت کنند. فکرش را بکنید اگر افراد سازمان خود کنترل و خودمنضبط باشند، کار مدیریت تا چه حد آسان خواهد شد. در چنین حالتی، بدون حضور مقام مافوق کارکنان هم بدون ترس از عواقب کنترل، وظایف خویش را به نحو مطلوب انجام خواهند داد. اما آیا چنین وضعیتی عملی است؟ قطعا جواب مثبت است. بیدارکردن وجدان فردی، تقویت و فرهنگ سازی و رشد آگاهی های افراد از عوامل مهمی هستند که به تحقق خودانضباطی سرعت می بخشند. از جمله مبانی نظری راجع به خودانضباطی، که امروزه توسعه زیادی یافته و بر آن تاکید می گردد؛ این است که در " فرآیند کنترل سازمانی " محور اصلی باید "خودکنترلی" باشد. در همین جهت در این مقاله با روش کتابخانه ای و مطالعه اسناد تاریخی و علمی مرتبط با موضوع، سطوح مختلف در فرآیند کنترل، منابع گوناگونی که بر فعالیت های کنترلی نظارت می کنند و همچنین متغیرهای اقتضایی متناسب با منابع کنترل، مورد بررسی قرار گرفته و تلاش گردیده است که بر ضرورت وجود دیدگاهی جامع نسبت به خودانضباطی و خودکنترلی در سازمان تاکید نماید؛ دیدگاهی که بر مبنای آن, به همان میزان که مکانیزم های کنترل بیرونی مورد توجه قرار می گیرند, بر کنترل درونی و یا خودانضباطی معنوی و تناسب و هماهنگی بین این دو نوع در هر موقعیت خاص، هم تاکید می گردد. لذا در این مقاله، ضمن بیان اهمیت و هدف کنترل و خودکنترلی در راستای ایجاد فرهنگ خودانضباطی، این مفهوم از دیدگاه فرهنگ اسلامی بررسی و در پایان الگوی سیستمی خودانضباطی بر اساس ارزش های اسلامی ارایه می گردد.
خودانضباطی ، انضباط ، انضباط معنوی ، کنترل ، خودکنترلی ، نگرش
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.