نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای در رابطه بین ناگویی هیجانی و تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی پس از آسیب مغزی تروماتیک
مشکلات هیجانی از جمله شایع ترین پیامدهای آسیب مغزی تروماتیک بوده که در سبب شناسی افسردگی اساسی پس از آسیب مغزی تروماتیک دخیل هستند.
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای در رابطه بین ناگویی هیجانی و تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی پس از آسیب مغزی تروماتیک انجام شد.
این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری را بیماران مبتلا به آسیب مغزی تروماتیک که تشخیص افسردگی اساسی گرفته بودند و سال 1397 در بیمارستان شهید بهشتی کاشان پرونده درمانی داشتند، تشکیل دادند که تعداد 60 نفر به شیوه هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی و پارکر و تیلور، 1994) و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (گراتز و رومر، 2004)، پاسخ دادند. تحلیل داده ها با آزمون آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی بر اساس روش بارون و کنی انجام شد.
یافته های پژوهش نشان داد که بین ناگویی هیجانی، تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای در سطح (0/01>P) ارتباط معنادار وجود دارد و اجتناب تجربه ای در ارتباط بین ناگویی هیجانی و دشواری در تنظیم هیجان، نقش واسطه ای جزیی ایفا می کند (0/05>P).
با توجه به نتایج به دست آمده، تغییر در اجتناب تجربه ای موجب تغییر در ناگویی هیجان و تنظیم هیجان می شود. بدین ترتیب این پژوهش زمینه را برای به کارگیری مداخله هایی متمرکز بر کاهش اجتناب تجربه ای از جمله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افسردگی اساسی پس از آسیب مغزی تروماتیک فراهم می کند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.