بینامتنیت در الهی نامه عطار نیشابوری با عرفای قرن شش هجری
نظریه بینامتنیت یکی از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. این نظریه ابتدا از نشانه شناسی فردیناند سوسور مایه گرفت و به بررسی روابط موجود در بین متون می پردازد. چراکه در هر متنی اشاراتی به آثار پیش از آن وجود دارد؛ به بیان دیگر، متون جدید زاییده متن های پیش از خود هستند. ژارژ ژنت نظریه بینامتنیت را به کمال خود رسانده است. ژنت، بینامتنیت را به سه دسته تقسیم می کند که در قالب حضور صریح و اعلام شده، پنهان و غیرصریح یا ضمنی یک متن در متن دیگر، قابل بررسی است. در این مقاله ابتدا حکایات الهی نامه بر اساس این نظریه دسته بندی شده؛ سپس متن پیشین حکایات در آثار قرن ششم یافته شده و پس ازآن خوانش بینامتنی حکایات بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت در این سه حوزه، همراه با نمونه، تحلیل کاربردی و بیان تشابهات و تفاوت ها از نظر حجم مطالب، شخصیت ها، اهداف دو نویسنده و نکات بلاغی مطرح شده میان حکایات ارایه می گردد. بر اساس این بررسی هیجده حکایت الهی نامه پیوند بینامتنی با آثار قرن شش دارند. در این سه حوزه یادشده، چهارده مورد حکایت از نوع بینامتنیت صریح- آشکار هستند که دوازده مورد آن از نوع «عقد» و یک مورد از نوع «اقتباس» هستند. همچنین چهار مورد بینامتنیت تعمدی-پنهان و یک مورد بینامتنیت ضمنی یافت شده است.
بینامتنیت ، خوانش بینامتنی ، الهی نامه ، عقد ، اقتباس
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.