تحلیل کاربرد شناختی کتاب آموزش نوین زبان فارسی بر اساس اصول گرایس
پژوهش حاضر به بررسی اصول گرایس در مجموعه ی پنج جلدی «آموزش نوین زبان فارسی» نوشته ی احسان قبول می پردازد. یکی از جنبه های بررسی کاربردشناسی زبان، بررسی معانی ضمنی پاره گفتارها و معانی بافتی است. در حقیقت افراد گاهی منظور خود را صریح و واضح بیان نمی نمایند و این مسئله می تواند موفقیت در امر ارتباط را با مشکلاتی مواجه نماید و پیامدهایی را برای مشارکان گفتگو و بالطبع خوانندگان این متون، به همراه داشته باشد. داده های این پژوهش عبارت است از تعداد 76 مکالمه - برگرفته از مجموعه ی پنج جلدی فوق - که در مجموع شامل 1972 جمله می باشند. این داده ها بر اساس اصل همکاری گرایس و قواعد مربوط به آن و رعایت یا عدم رعایت قواعد (نقض و تخطی از قواعد، خروج یا انصراف و تعدی و تعلیق از قواعد) تجزیه و تحلیل شده اند. روش تحقیق این پژوهش، کمی-کیفی و روش تجزیه و تحلیل داده ها، توصیفی-تحلیلی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بیشترین میزان رعایت قواعد - سه قاعده ی کیفیت، ارتباط و شیوه- را در سطح مقدماتی داریم. در مورد قاعده ی کمیت، بر خلاف انتظار، سطح مقدماتی از درصد کمتری نسبت به سایر سطوح برخوردار است. در سطح میانی، تمامی قواعد نسبت به سطح پیشرفته کمتر رعایت شده اند که این نتیجه دور از انتظار می باشد. در سطح پیشرفته، هر چهار قاعده بیشتر از سطح میانی رعایت شده و حتی قاعده ی کمیت از سطح مقدماتی هم، بیشتر رعایت شده است. در مجموع، میزان رعایت اصول -با احتساب روند نزولی- بدین شرح است: سطح مقدماتی و سپس پیشرفته و در انتها سطح میانی. علت این امر را می توان در فاصله ی موجود میان آگاهی واقعی و آگاهی آرمانی جستجو کرد. این فاصله برای یک زبان آموز خارجی، غریب است و اعتماد نویسنده به بیشینه ی آگاهی ممکن خواننده، تا جایی است که احتمال می رود ارتباط لازم میان نویسنده و خواننده خدشه دار گردد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.