سحر و جادو درداستان های هزار و یکشب و قرآن کریم
هزار و یکشب سرشار از افسانه و افسون است.افسانههایی که در این کتاب از پی هم میگذرند،اتفاقات و حوادثی را در بطن خود میپرورانند اگر چه در دنیای خود طبیعی و عادی هستند، اما به آسانی در باور ما نمیگنجد. ما با آنها مانوس نیستیم و تنها آنها را به حساب مافوق طبیعی بودن میگذاریم. سحر و جادو در هزار و یکشب جایگاه ویژهای دارد، نه هر کس، تنها دو دسته از افراد آنها را به کار میبردند.افراد خوب و افراد بد! در داستانهای هزار و یکشب عمدتا زنان ساحرند و افسونگر. دنیای هزار و یکشب دنیای انسانهایی است که با دیوان و پریان زندگی میکنند و چون یارای برابری در مقابل آنان را ندارند سحر و جادو را در برابر ناملایمات، برای آنان و گاه برای همجنسان خود به کار میگیرند. آنچه که در ذهن ما پذیرفتن وجود سحر و جادو را کمیآسانتر نموده است، تایید این مساله در کتاب آسمانی ماست.قرآن کریم،در برخی از آیات، سحر و جادو را ممکن دانسته و صد البته جادو و جادوگری را منع نموده است. اما در هزار و یک شب، سحر و جادوگری امری مانوس است. در این مقاله سحر و جادو در هزار و یکشبو قرآن، به ویژه آیه «102» سوره بقره،به گونهای مبسوط تر با رهیافتی توصیفی - تحلیلی با بهرهگیری از روش اسنادی و کتابخانهای در قالب مقاله علمی پژوهشی مقایسه و تحلیل شده است.
سحر و جادو ، طلسم ، زنان ، قرآن کریم ، ادبیات ، هزار و یکشب
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.