تاثیر زمینه های هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی در مطالعه فرهنگ سیاسی: مقایسه دو رویکرد انسان شناسی و مطالعات نوسازی
با توجه به اشکال متنوع پژوهش های اجتماعی و گوناگونی روندها و رویکردهای مختلف آن ها در طول پژوهش، برای فهم بهتر هر کدام شان، معمولا آن ها را در چهار جنبه هستی شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی و روش بررسی می کنند. در این مقاله هم سعی شده است با وجود رویکردهای مختلف بررسی فرهنگ سیاسی، دو رویکرد انسان شناسی (با روندی کیفی) و مطالعات نوسازی (با روندی کمی) را از لحاظ این چهار جنبه معرفی و مقایسه کنیم تا به عمق تفاوت این دو رویکرد در بررسی فرهنگ سیاسی پی برده شود. پرسش های اصلی مقاله این است که چگونه چهار جنبه هستی شناسانه، معرفت شناسانه، روش شناسانه و روشی در یک کار پژوهشی تاثیرگذار است؟ و این چهار جنبه در بررسی فرهنگ سیاسی چگونه تاثیرگذار است؟ فرض اصلی مقاله این است که هر نوع نگرش پژوهشگر نسبت به ماهیت پدیده های اجتماعی (هستی شناسی)، بر نوع شناخت (معرفت شناسی) پژوهشگر تاثیرگذار است و در ادامه این دو جنبه بر نوع روش شناسی های مورد مطالعه اثر می گذارد و در آخر اینکه پژوهشگر در پیوند با آن سه جنبه دست به انتخاب نوع گردآوری داده ها (روش) می زند. هدف این نوشتار معرفی دو نوع همساز کردن و در کانال خاص قرار دادن این چهار جنبه در مطالعه فرهنگ سیاسی است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.