بررسی انسان شناسی سیاسی از منظر ارسطو
مساله اصلی ارسطو بر سر چیستی و حقیقت نفس ناطقه انسانی است، ارسطو معتقد بود که بردگان و حیوانات بالطبع برای تشکیل یک دولتشهر شایسته نیستند، زیرا آنها از قدرت انتخاب آزاد و عقلانی برخوردار نیستند. برخی از انسان ها بالطبع آزادند، و انسان هایی که قادر به استنباط عقلانی هستند ولی خودشان نمی توانند آن را عملی سازند، بالطبع برده اند. با وجود این، بردگان را باید با حیوانات در تقابل نهاد، زیرا ارسطو تصور می کرد که حتی حیوانات اهلی شده نمی توانند استنباط عقلانی داشته باشند. قدرت تعقل، که به یکسان قوه ای عقلانی و اخلاقی است، چیزی است که انسان را از حیوان متمایز می سازد. این امر، مدنیت را ممکن می سازد؛ و براستی این اندیشه که امر سیاسی از اهمیت اساسی برخوردار است، واقعا عین این نگرش است که آدمیان به مدنیت نیاز دارند. در این پژوهش در پی پاسخ به این سوال هستیم که انسان از نگاه ارسطو چیست و از روش هرمنوتیک گادامر در این پژوهش استفاده شده است. یافته های این پژوهش عبارت است از اینکه اخلاق و سیاست با یکدیگر مرتبط هستند. اخلاق مقدمه سیاست است، اخلاق انسان خوب را ایجاد می نماید و سیاست، شهروند خوب را .
انسان شناسی ، دولت- شهر ، فضیلت ، عقلانیت ، حقوق شهروندی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.