تحلیل داستان ساز و کار عشق در خسرو و شیرین نظامی گنجه ای بر اساس «مثلث عشق» اشتنبرگ
عشق به عنوان یکی از برجسته ترین نیازهای بنیادی انسان است که در گستره ی زمان از نگرش های مختلف به آن پرداخته شده است. با گسترش علم روان شناسی ، این نیاز به عنوان مناسب ترین طریق تعالی روحی انسان ،موردتوجه بسیاری از روان شناسان قرار گرفت و از ابعاد مختلف به تحلیل این بعد روانی انسان پرداختند.در میان داستان های غنایی ، داستان خسرو و شیرین نظامی ازجمله داستان هایی است که نظامی در قالب چند داستان در هم تنیده ی عاشقانه ، گونه های مختلفی از عشق ورزی را مطرح می کند که می توان هر یک از این گونه ها را بر اساس نظریات روانشناسی نوین تحلیل کرد .یکی از این تحلیل های روان شناسانه، تحلیل رفتارهای روان شناختی شخصیت ها بر اساس نظریه « مثلت عشق» اشتنبرگ است ؛ زوایای این مثلث عشقی بر اساس تعهد، صمیمیت و شور شکل می گیرد و متناسب با شیوه ی ترکیب این زوایا با یکدیگر شش نوع عشق را مطرح می کند که در این داستان، پنج گونه ی آن مجال بروز می یابد به این گونه که به ترتیب عشق خسرو به شیرین و بالعکس عشق آرمانی؛ عشق خسرو به مریم عشق توخالی؛ عشق خسرو به شکر اصفهانی عشق رمانتیک؛ عشق فرهاد به شیرین عشق دوستانه و عشق شیرویه به شیرین عشق شهوانی است. رهاورد آن پالایش روانی انسان برای رسیدن او به تعالی و کمال روحی است)
عشق ، نظامی گنجه ای ، خسرو و شیرین ، اشتنبرگ ، مثلث عشقی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.