ارتباط پارامترهای فیزیکی ابزار دستی آچاربکس با سطح فعالیت الکتریکی عضلات ساعد در کارکنان تاسیسات یک مرکز دانشگاهی
با وجود پیشرفت اتوماسیون و مکانیزاسیون، هنوز هم ابزارهای دستی در طیف گسترده ای از کارهای صنعتی و خدماتی مانند تعمیرگاه ، خطوط تولید و مونتاژ، و مشاغل نصب و تاسیسات استفاده می شود. کیفیت طراحی ابزارهای دستی روی پارامترهای فیزیولوژیک کاربران مانند فعالیت الکتریکی عضلات و همچنین پارامترهای بیومکانیکی مثل نیروهای اعمال شده، فشار تماسی، میزان قدرت چنگش اعمال شده و درک ذهنی کاربران مانند راحتی تاثیرگذار است. استفاده طولانی مدت و تکراری از این ابزار آلات باعث احساس خستگی، ترومای تجمعی، درد و ناراحتی و افزایش احتمال بروز اختلالات اسکلتی- عضلانی اندام فوقانی در صاحبان این مشاغل می شود. ارزیابی ابزارهای دستی نقش مهمی را در تولید طرح های بهتر با تاکید بر تناسب کاربر با محصول، افزایش راحتی و کاهش خطر آسیب به اندام های فوقانی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط پارامترهای فیزیکی (طول، قطر و وزن) شش مدل آچاربکس مرسوم در بازار با سطح فعالیت الکتریکی عضلات ساعد در یک وظیفه شبیه سازی شده بود.
این مطالعه توصیفی- تحلیلی به روش همبستگی روی 58 نفر از کارکنان تاسیسات شاغل در یک مرکز دانشگاهی انجام پذیرفت. در ابتدا شش مدل از رایج ترین آچاربکس های عرضه شده در بازار انتخاب شد. سپس از طریق طراحی یک وظیفه شبیه سازی شده ارتباط پارامترهای فیزیکی (طول، قطر و وزن) شش مدل آچاربکس با سطح فعالیت الکتریکی عضلات خم کننده ی انگشتان دست و باز کننده مچ دست از طریق باز کردن 12 پیچ و مهره با گشتاور NM 8 مورد بررسی قرار گرفت. از شروع باز کردن اولین پیچ و مهره تا مهره دوازدهم فعالیت الکتریکی دو عضله یاد شده با استفاده از دستگاه الکترومیوگرافی سطحی ثبت گردید.
یافته ها نشان داد که ارتباط بین پارامترهای فیزیکی طول و قطر آچاربکس ها با سطح فعالیت الکتریکی عضله خم کننده انگشتان دست از نظر آماری معنی دار می باشد. اما بین سطح فعالیت الکتریکی عضلات باز کننده مچ دست با پارامترهای فیزیکی (طول، قطر و وزن) ارتباط آماری معنی داری مشاهده نشد. بر اساس نتایج الکترومیوگرافی کمترین سطح فعالیت الکتریکی عضلات خم کننده انگشتان مربوط به آچاربکس نوع C و پس از آن به ترتیب مربوط به آچاربکس های نوع A، E، F و D بود. بیشترین سطح فعالیت الکتریکی عضلات خم کننده انگشتان مربوط به آچاربکس نوع B بود. آچاربکس مدل B بعنوان نامناسب ترین مدل از نظر سطح فعالیت الکتریکی عضلات دست انتخاب گردید. همچنین تفاوت معنی داری از نظر آماری بین نوع آچاربکس با سطح فعالیت الکتریکی عضله باز کننده مچ دست یافت نشد.
در وظایف چنگش قدرتی (مانند کار با انواع آچارها) طول و قطر دسته ابزار از پارامترهای مهم محسوب می شود. استفاده از آچاربکس های با طول دسته بلند تر و قطر بیشتر (نزدیک به قطر بهینه) سطح کمتری از فعالیت الکتریکی عضلات خم کننده انگشتان دست را برای کاربران در پی خواهد داشت و این امر منجر به کاهش خستگی عضلات کاربران در حین کار می شود. تعمیم یافته های حاصل از این مطالعه باید با در نظر گرفتن محدودیت های آن باشد. در این مطالعه نتایج عملکرد ماهیچه های ساعد برای یک تکلیف شبیه سازی شده و برای کوتاه مدت بود. بنابراین برای استفاده از یافته های این مطالعه برای کاربردهای بلند مدت باید با احتیاط همراه باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.