اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر بهزیستی اجتماعی، امید به زندگی و منبع کنترل در زنان مبتلا به اختلال وسواس
اختلال وسواس، یکی از شایع ترین بیماری های روان شناختی جامعه کنونی است که به موجب آن رفتار فردی و اجتماعی شخص، دچار مشکل می شود و اثرات مخربی بر کارکردهای طبیعی زندگی دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر بهزیستی اجتماعی، امید به زندگی و منبع کنترل در زنان مبتلا به اختلال وسواس انجام شد.
مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی[i1] با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با دوره پیگیری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال وسواس شهر اهواز در سال 1397 بودند که از میان آنها 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (هر گروه 15نفر). گروه آزمایش طی 8 جلسه60 دقیقه ای در معرض واقعیت درمانی گروهی گلاسر (2003) قرار گرفتند و گروه کنترل، درمانی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی اجتماعی (کیز، 1998)، پرسشنامه امید به زندگی (اسنایدر و همکاران، 1991) و پرسشنامه منبع کنترل (راتر، 1966) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند.
نتایج تحلیل نشان داد که واقعیت درمانی در بهبود بهزیستی اجتماعی، امید به زندگی و منبع کنترل درونی و کاهش منبع کنترل بیرونی در زنان مبتلا به اختلال وسواس در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تاثیر معنی داری داشته و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است(001/0>P). در مرحله پس آزمون و همچنین پیگیری در متغیرهای بهزیستی اجتماعی، امید به زندگی و منبع کنترل درونی و بیرونی گروه کنترل با گروه درمان تفاوت معنی داری وجود دارد(001/0>P).
نتایج حاکی از اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر بهزیستی اجتماعی، امید به زندگی و منبع کنترل درونی و بیرونی در زنان مبتلا به اختلال وسواس بود. بنابراین، پیشنهاد می گردد که از این روش در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ویژگی های روان شناختی افراد دارای اختلال وسواس استفاده شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.