بررسی خستگی مرکزی و محیطی پس از پروتکل وامانده ساز بروس تعدیل شده در مردان جوان با استفاده از روش TMS و M-wave
خستگی به عنوان کاهش برگشت پذیر در عملکرد است که به دو صورت مرکزی و محیطی رخ می دهد. تحقیق حاضر با هدف تعیین سهم خستگی مرکزی و محیطی در پروتکل وامانده ساز بروس تعدیل شده در مردان جوان سالم طراحی شده است. برای این منظور از 16 نفر دانشجوی جوان سالم (سن: 64/2 ± 90/26 سال، وزن 42/10±33/78 کیلوگرم، درصد چربی 46/5±4/18 درصد) استفاده گردید و با استفاده از تحریک مغناطیسی مغزی (TMS) فوق بیشینه (20 درصد بالاتر از آستانه)، موج M فوق بیشینه (20 درصد بالاتر از میزان اوج) و حداکثر انقباض ارادی عضله سافی قدامی میزان خستگی مرکزی و محیطی آنان قبل و بلافاصله بعد از فعالیت اندازه گیری شد. نتایج این تحقیق حاکی از کاهش معنادار در حداکثر انقباض ارادی (5/12%) و میزان پتانسیل عمل (2/10%) حاصل از تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای بود (36/2t2=، 78/3t1=، 05/0p <) حال آنکه تغییر معناداری در میزان موج M (75/1%) ایجاد نشد (05/0>p). این نتایج حاکی از آن بودند که خستگی غالب در حین فعالیت وامانده ساز بروس ناشی از کاهش قابلیت تحریک مغزی بوده و تغییر خاصی در میزان هدایت پذیری غشاء به عنوان یکی از عوامل ایجاد خستگی محیطی ایجاد نشده است. ضمن آنکه همبستگی معناداری میان میزان کاهش در نیرو و میزان تغییرات در پتانسیل های حرکتی تولیدی ناشی از تحریک مغناطیسی مشاهده شد(69/0r=-، 05/0p <). نتایج این تحقیق نشان داد که نوع غالب خستگی در پروتکل وامانده ساز بروس، خستگی مرکزی است که این خستگی می تواند ناشی از بازخورد عضله ناشی از تجمع متابولیت ها بوده یا در اثر تجمع سروتونین در مغز باشد که تعیین علت دقیق آن نیاز به بررسی بیشتری دارد. همجنین با توجه به نقش بسیار مهم خستگی مرکزی در این فعالیت و فعالیت های مشابه، استفاده از راهکارهایی در جهت کاهش آن به نظر برای افزایش عملکرد می تواند بسیار اثرگذار باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.