بررسی کارکرد گفتمانی «تمثیل» در بیان صوفیه؛ مطالعه موردی تمثیل پردازی مفهوم «طاعت و عبادت»
در مطالعه «تمثیل» سه نگرش اصلی وجود دارد: الف) در نگرش «بلاغی» تمثیل یک صنعت ادبی است که اندیشمندان بلاغت آن را ذیل علم بیان بررسی میکنند و کارکرد زیباییشناسانه دارد؛ ب) در نگرش «شناختی» پدیدهای شناختی است که نقش مهمی در ساماندهی مفاهیم و تفکر انسان ایفا میکند و آنچه در زبان ظاهر می شود تنها نمود آن پدیده شناختی است؛ ج) در نگرش «گفتمانی» تمثیل ابزار قدرتمندی است که کنشگران اجتماعی متکی بر آبشخورهای فردی و اجتماعی و برای مشروعیتبخشی به گفتمان خود و طرد گفتمانهای رقیب از آن بهره میجویند. صوفیه در طول تاریخ تصوف همواره کوشیدهاند تا به کمک تمثیل به عناصر معنوی تجربههای عرفانی خویش هیاتی مملوس ببخشند؛ اما هر تمثیل، مفاهیم عرفانی را به شکل خاصی بازنمایی میکند. پژوهش حاضر با تکیه بر چنین نگرشی و به کمک مبانی و ابزارهای روششناختی نظریه گفتمان لاکلایو و موف به بررسی کارکرد گفتمانی تمثیلپردازی صوفیه در باب مفهوم «طاعت و عبادت» در بیان صوفیه میپردازد. از منظر گفتمانی، در ادوار نخستین تصوف، تمثیلها ماهیتی بیناگفتمانی دارند؛ یعنی هویتها و مفاهیم، اغلب حول دالهایی شکل میگیرند که برآمده از گفتمانهای رایج آن دوره یا حتی گفتمانهایی بیرون از میدان گفتمانی علوم شرعی اسلامی است. اما در ادوار متاخرتر، صوفیه کوشیدند با ساختشکنی مفاهیم و هویتها، معانی گفتمانهای رقیب را طرد کنند و شبکههای تازهای از نشانهها برسازند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.