فرزندنامه؛ به مثابه یک ژانر
یکی از نمونههای جهانی، پربسامد و تکرارشونده کلانژانر ادبیاتتعلیمی، اندرز و تعلیم والدین به فرزندان است که در مباحث نوعشناسی در پژوهشهای ادبیاتفارسی- شاید در ادبیاتجهان- به صورت آکادمیک به آن توجه نشدهاست. در این جستار تلاش شدهاست به روش کمی و توصیفی، پس از بررسی نمونههای پرتکرار و کهن فرزندنامه، شاخصههای برونمتنی (عنوان، انگیزهتالیف، تقدیمیه، باببندی و پیشینه اثر) و درونمایهای آن (مقدمه عاطفی، نگرش ویژه به پسران، نگران از به کارنبستن اندرزها، تاکید در به کاربستن اندرزها، تجربه های والدین، تفاخر به خود و اجداد، بیان خاطرات دوران کودکی نویسنده، بیان سنتاندرزگویی، سادگی و اختصار) ترسیمشود. نتایج حاصل از این پژوهش نشانمیدهد که فرزندنامهنویسان، در کل، با هدف تعلیم مباحثی چون؛ پزشکی، موسیقی، علومغریبه، علومادبی، دین، مباحثاعتقادی، حکمتعملی (برنامهای برای تهذیب اخلاق فردی، خانوادگی و سیاست یا همان شیوه درست زندگی) برای فرزندان خود(چه حقیقی و چه خیالی) کتاب یا رساله مینوشتند. از طرفی، با توجه به بسامد بالای مباحث اندرزی و شیوه خاص بلاغی که صرفا متوجه متون اندرزی است، میتوان فرزندنامه را ژانری سیال در گونه اندرزنامهها نیز به شمارآورد که ساختار و محتوایی مشخص دارد و متناسب با فرهنگ و مقتضیات زمان و انتظارات مخاطبان، دچار تغییرات میشود. آنچه در تشخیص فرزندنامه از سایر اندرزنامهها اهمیت دارد این است که آفریننده اثر، به صراحت بیانکند که نامه یا کتاب را برای فرزند مینویسد و در سراسر متن، نشانههایی از حضور فرزند و خطاب به او وجود داشتهباشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.