جایگاه ابژه ی زیباشناختی در نقد هنر از نظر مونرو بیردزلی
در هنر معاصر، تشخیص ابژه ی زیباشناختی از ابژه ی غیرزیباشناختی، سخت و گاهی غیرممکن می شود. مونرو سی بیردزلی تلاش دارد با تعریف ابژه ی زیباشناختی بر این مشکل فایق آید. او تمام آثار هنری و ادبی را ابژه ی زیباشناختی محسوب می کند که برای تمییز آن ها کافی است منتقد از وقوع تجربه زیباشناختی مطمین شود. ایجاد تجربه ی زیباشناختی، کارکرد هنر است که با وجود وحدت، ترکیب و شدت در اثر هنری ایجاد می شود. بیردزلی، منتقد هنری می تواند دیدگاه عین باورانه و یا امپرسیونیستی داشته باشد، اما در هر حال، ارزش هنری، موضوع شناخت ابژه ی هنری است و آگاهی از آن برای منتقد شرط لازم است. هدف این نوشتار، بررسی معیارهای تشخیص ابژه ی زیباشناختی در نظریه زیباشناسی و نقد هنر بیردزلی است که می تواند ما را به اتخاذ رویکردی خاص در نقد هنر رهنمون کند. در این تحقیق، داده ها از طریق مطالعه کتابخانه ای و جست وجوی اینترنتی جمع آوری شده مطالعه و بررسی می شوند تا پس از تجزیه و تحلیل برای پی بردن به نقاط ضعف و قوت تعریف بیردزلی از ابژه ی زیباشناختی و کارآیی آن در نقد هنر استفاده شوند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.