متافیزیک درحکمت دائویی و کنفوسیوسی
ساختار فکری دو مکتب کنفوسیوسی و دایویی مشابه است؛ بدین معنا که هیچ یک از آن دو نه در پی وضع قواعد فلسفی - منطقی و اصول اعتقادی جزم آور بوده اند، و نه به مسایل انتزاعی و معقولات ثانوی و کلیات عقلی پرداخته اند؛ بلکه توجه هر دو به امور محسوس و جاری در زندگی و هر آنچه که قابل تجربه برای انسانمی باشد، بوده است. به همین جهت مفهوم "متافیزیک" نیز در چین کمی متفاوت است از آنچه که در فلسفه یونان باستان و سپس در عالم اسلامی شاهد آن هستیم. از مهمترین موضوعات متافیزیک، تبیین حقیقت غاییاست که در بیشتر موارد دارای نوعی تقدس برای انسان ها میباشد . دو مفهومی که از این نظر در این دومکتب قابل بررسی هستند عبارتند از تی ین یا آسمان و دایو. هردو مکتب به تثلیث آسمان، زمین و انسان توجه داشته اند و بر ایجاد نوعی سازگاری و توازن میان این سه وجه تاکید دارند. اما وجه تمایز آن دو بیشتردر نحوهی تفسیرشان از دایوست. کنفوسیوس به کمال اخلاقی انسان ها و حسن نظام اجتماعی نظر داشت ودایو را نیز در بطن سنت و جامعه می شناخت. حال آن که در مکتب دایویی، دایو محور تفسیر هر چیز وحقیقتی ماورایی است که انسان باید جریان موزون آن را بپذیرد و خود را با آن هماهنگ کند . در نتیجه،سعادت انسان نه در جامعه بلکه در طبیعت معنا می یابد. طبیعت، در تفکر چین هم پدیده های مادی و همامور غیر مادی را در دو ساحت انسان و آسمان فرا می گیرد. در نهایت آن که می توان مکتب کنفوسیوسی رانوعی انسان مداری دانست که اگر به مسایل متافیزیکی توجه م یکرد، به جهت تاثیر آنها بر انسان و جامعه انسانی بوده است و مکتب دایویی را نوعی طبیع تگرایی می توان خواند که دارای رویکرد متافیزیکی است ونگرش انسان را به ماوراء محسوسات و ظواهر فرا می خواند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.