تجلی حق در مراتب هستی از دیدگاه مولوی
یکی از مفاهیم تامل برانگیز در عرفان و تصوف، مساله تجلی حق در سلسله مراتب هستی از ملایکه تا عالم مادی است . عرفان، تجلی حق را، همچون نگرشی ، به ج هان در ارتباط با حق و معرفتی هدای ت گر انسان ازبند عالم مادی به حقایق ورای عالم مادی بررسی م ی کند. مبدا هستی و مراتب تجلیات حق شامل نظریه ی وحدت وجود می شود که هر دیدگاه عرفانی را در بر می گیرد؛ به گونه ای که دو آموزه ی بنیادین وحدت وجودو انسان کامل بر ع رفان حاکمیت دارند . یکی از شعرای فارسی زبان، مولانا جلال الدین بلخی، بطور حکیمانه ومنظم، جنبه هایی از عقاید صوفیه را به شعر درآورده است.بنابراین، این مقاله اساسا، بررسی ماهیت تجلی حق و چگونگی ارتباط آن با انسان کامل و تبیین تصور مولویاز تجلی حق است؛ و چگونگی تکامل انسان از طریق فهم عمیق به تجلیات حق و بندگی خدا را نیز بیانمی کند. در نتیجه سیر و سلوک معنوی ب ه منزله ی تاویل تجلی حق، انسان را از جهالت به کشف و شهود وآگاهی حقیقی می رساند. بنابراین، قسمت اول مقاله به تب یین بعضی از ویژگی های تجلی حق و رویکرد های تاریخی فلاسفه ی اسلامی، از قبیل بررسی آرای ابن سینا، سهروردی و ابن عربی اختصاص دارد . قسمت دوماین مقاله، نظریه ی مولانا پیرامون تجلیات حق را بررسی م ی کند که زمینه ی آن در قسمت اول فراهم شده است.
فلسفه ، عرفان ، کیهان شناختی ، مراتب هستی ، تجلیات
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.