تحلیل روانشناختی مثنوی معنوی براساس رویکرد پذیرش و تعهد
مثنوی معنوی سرشار از مفاهیم و تفکرات روانشناختی است که بیانکننده تفکر و دقت مولوی در روح و روان انسان است. این پژوهش به روش تحلیلی تطبیقی به بررسی مثنوی از دیدگاه اصل اول (پذیرش) در رویکرد روانشناختی درمان پذیرش و تعهد پرداخته است. مولوی و نظریه روان شناختی پذیرش و تعهد (اکت) هر دو بر آناند که رویارویی با رنجها در زندگی، اجتناب ناپذیر است؛ پس باید رنج زیستن را پذیرفت و به سوی رشد روحی و روانی گام برداشت. هر دو دیدگاه از تمثیل برای اقناع ذهن مخاطب بهره میبرند. مولوی از مفاهیمی مانند تقدیر و طبیعیبودن رنج در زندگی، برای ایجاد آمادگی در مخاطب برای پذیرش استفاده میکند. در این پژوهش به بررسی تطبیق مراحل توبه در تفکر اسلامی و عرفانی با پذیرش در اکت پرداخته شده است. تفاوت در این دو دیدگاه از هدف نهایی آنها سرچشمه میگیرد؛ هدف رویکرد روانشناختی، معطوف به شاد زیستن در این جهان و رشد فردی برای بهتر زیستن است و دیدگاه مولوی و به صورت کلیتر، دیدگاه عرفانی معطوف به جلب رضایت خداوند و زندگی جاودانی در جهان باقی است. با این حال هر دو دیدگاه با گذر از یک مسیر در توجه به روان انسان و رشد و تعالی آدمی همداستان هستند. درمانگران میتوانند با توجه به سابقه ذهنی مخاطب خود در ایران، نسبتبه مسایل دینی و عرفانی، از میراث ادبی مانند مثنوی بهره برند.
مثنوی معنوی ، مولوی ، درمان پذیرش و تعهد ، اکت ، پذیرش ، اجتناب تجربهای
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.