شهرنشینی در موقعیت مرزی: تحول حیات شهری در دربند دوره اسلامی با تکیه بر سهم عامل کوچ نشین
در این مقاله، شهرنشینی در شمال قفقاز به مثابه یک مولفه مهم حیات اجتماعی در پیوند با موقعیت جغرافیایی و یک عامل ساختاری بومی یعنی «کوچ نشینی» بررسی شده است. کانون تمرکز آن، شهر تاریخی دربند و مقطع تاریخی مطالعه، دوره اسلامی با تمرکز بر سده های یازدهم/ هفدهم و دوازدهم/ هجدهم است. مسئله محوری پژوهش ناظر بر واکاوی علل و عواملی است که مانع از تکوین یک شهرنشینی پررونق، پایدار و واجد هم بستگی اجتماعی در این مکان شد. مدعای پژوهش آن است که موقعیت راهبردی دربند در مرز ایران و دشت قبچاق، زمینه ای برای اعمال اقتدار دولت در قالب سیاست های مرزبانی و تکوین یک جامعه شهری در مقیاس محدود فراهم می کرد. هم زمان، دسترسی دربند به دریای خزر و تجارت چشمگیر آن، زمینه ساز شکل گیری یک شهرنشینی محدود اما پایدار در این مکان شد. باوجوداین، تجمع و گونه گونی کم مانند نیروهای کوچ نشین در داغستان و ظرفیتی که در این ناحیه برای اعمال نفوذ دولت های رقیب و ایجاد ناامنی وجود داشت، مانع از توسعه این شهرنشینی بود. تبیین رابطه موقعیت جغرافیایی، سیاست های مرزبانی و سهم نیروهای تمرکزگریز در فرسایش حیات شهری هدف اصلی این تحقیق است که با رویکرد جامعه شناسی تاریخی و رهیافت تببین علی به آن پرداخته می شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که بین موقعیت مرزی دربند و شکل گیری و تحول حیات شهری آن در گذار تاریخ می توان رابطه معناداری را تشخیص داد. در این زمینه، عامل تجارت چونان پویه ای ایجابی و نیروهای کوچ نشین همچون عاملی فرساینده سهم تعیین کننده ای داشته اند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.