مقدمه ای بر «تجربه تجددخواهی سیاسی» در ایران معاصر
ارتباط ایران با تجدد، یکی از مهم ترین مباحث در تاریخ جدید آن است و وضعیت بحرانی ایران عصر قاجار، که از همان سال های نخست تاسیس این حکومت ایجاد شده بود، راه را برای نوعی «تجددخواهی» باز کرد. از نخستین ارتباط ها، بیش از هر چیز ایرانیان سعی کردند آن را بیازمایند و از دل این آزمون، «تجربه» ای ایجاد شد که به نوعی جای «نظریه» را برای فهم تجدد ایجاد کرد. عناصر چهارگانه این «تجربه» را می توان «مشاهده»، «عمل»، «نظر در عمل» و «نظر» دانست، که به فراخور «درک» تجددخواهان ایرانی در عصر قاجار و سپس در ادامه تاریخ معاصر آن مورد توجه قرار گرفت. در این مقاله، ضمن بررسی این چهار مولفه، به این پرسش پرداخته خواهد شد که چرا برای فهم تجددخواهی سیاسی در ایران معاصر، به جای نظریه، از مفهوم «تجربه» برای فهم تجددخواهی در ایران معاصر استفاده شده و عناصر تجربه تجدد سیاسی آن کدام هستند؟ در این مقاله، با بهره گیری از نظریه بحران اسپریگنز، سعی شده است مفردات مورد نظر «تجربه تجدد سیاسی» با مراحل چهارگانه نظریه او، سنجیده شود. اصلی ترین نتیجه این مقاله، آن است که «تجربه تجددخواهی سیاسی ایرانی»، منظومه ای از عناصر چهارگانه تشکیلدهنده آن است که، در یک «منطق درونی»، جای نظریه را برای دگرگونی در وضعیت بحرانی ایران معاصر گرفت.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.