تحلیل و نقد مساله «مبداباوری» و «مرگ آگاهی» در آثار قاضی سعید قمی
انسان معاصر و مدرن، بیش از انسان های پیش از خود، با بحران بی معنایی و پوچی مواجه است. بسیاری از انسان ها در دنیای کنونی، با فاصله گرفتن از مبدا و مقصد خویش، با رنج سرگردانی و روزمرگی، زندگی روزمره را سرمی کنند. این سرگردانی هر روزه، گذران بی هدف روزگار و غرق شدن در لذت های زودگذر را به همراه آورده است. تحلیل و بررسی آثار اندیشمند عصر صفوی، قاضی سعید قمی، انسان مدرن را با این پیام مواجه می کند که زندگی را باید با حیات معنوی و نورانی معنا بخشید. گرچه اشکال اصلی نوشته های حکیم قمی این است که بر پایه اندیشه ها و آثار دیگر اندیشمندان بنا شده است؛ اما با این وجود نمی توان از کنار سبک نگارش و افکار ویژه خود او گذشت.چنانچه از نگاه قاضی سعید، بدون باور به ایستگاه آغازین معنابخش و منبع حقیقی نور؛ یعنی آفریدگار هستی، و بی توجه به مقصد حرکت؛ یعنی مرگ دنیایی و بازگشت و زندگی جاودانی، نمی توان ادعای معناداری در زندگی کرد. در حقیقت باور به وجود ناظر و ناظم همیشگی در عالم و ترس از مرگ و قیامت، مانند معلم و راهنما برای ما کارگشاست و به خودکنترلی انسان و مهار نفس کمک می کند و درنهایت در معنابخشی به زندگی، بسیار اثرگذار است.
قاضی سعید قمی ، مبدا ، معاد ، معنای زندگی ، انسان
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.