کارکرد بلاغی تقدیم و تاخیر عناصر اصلی جمله در گرشاسپنامه و داستان بیژن و منیژه شاهنامه
جایگاه واژگان در جمله و تاثیر آن بر بلاغت کلام، از مهمترین مباحثی است که عبدالقاهر جرجانی در «نظریه نظم» مطرح نموده است. وی جایگاه عناصر را تحت عنوان «تقدیم و تاخیر» و البته در ارتباط با تعریف و تنکیر بررسی میکند که همسو با ساخت اطلاعی و ساخت مبتدا - خبری در نظریه دستور نقشگرای هلیدی است و تمرکز آن بر مطالعه آرایش واژگان در جمله میباشد. شیوه آرایش واژگانی را میتوان یکی از بارزترین ویژگیها و اساس ساختار نحوی در منظومه گرشاسپنامه و داستان بیژن و منیژه دانست؛ از این رو، در این پژوهش به بررسی پیشآیی و پسآییهای عناصر اصلی جمله و تحلیل کارکرد بلاغی هر یک در حدود 3000 جمله از دو اثر پرداختهایم. در همین راستا، ابتدا به بررسی بسامد تقدیم و تاخیر عناصر اصلی در جملات دارای نهاد و نیز جملات با نهاد محذوف در محدوده مذکور از دو اثر پرداخته و آمار حاصل را در جداول نمایانگر پراکندگی به صورت تعداد و درصد درج کردهایم تا بهواسطه این آمار، بتوان قیاسی دقیق را میان آثار ایجاد نمود. سپس با استناد به جدول مربوط به هر بخش، به تحلیل کارکرد بلاغی عناصر با توجه به جایگاه آنها در جمله پرداختهایم. نتایج پژوهش نشان میدهند که علاوه بر اجبار در رعایت وزن عروضی، اغراض بلاغی چون: تاکید، تعظیم، تحقیر، حصر و قصر و... در تقدیم و تاخیر عناصر اصلی جمله و جایگاه و نحوه چینش واژگان در کلام فردوسی و اسدی توسی تاثیر فراوانی داشتهاند. بلاغیترین شیوه دو شاعر در این مسیر، مبتداسازی عناصر اصلی به ویژه فعل میباشد که در آغاز جمله به منظور تاکید صورت گرفته است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.