مطالعه تطبیقی ایده ساختارشکنی در آثار طراحی لباس یاماموتو و مارجلا
در میان سبکهای مختلف هنری، طراحان ایده ساختارشکنی با تاکید بر روش های مفهومی و تغییر شکل یافته متاثر از مکتب فلسفی و پست مدرن ژاک دریدا فیلسوف ومنتقد ادبی دهه 1960 ،با تحلیلی انتقادی نسبت به نگرشهای قطعیت گرای مدرنیسم و اصول زیبایی شناسی دست به اجرای آثار هنری خود زدند. در دنیای مد نیز طراحان ساختارشکن در مجموعه آثارشان با برشها و ترکیب بندیهای نامتقارن در انواع پارچه ها، به کارگیری مواد نامتجانس و تغییر کاربردی و ماهیتی اشیا به فرم لباس، یا اجراهای مفهومی مد، اصول رایج در طراحی لباس را به چالش کشانده اند. ساختارشکنی ابتدا در دهه 1980 توسط طراحان مد آوانگارد ژاپنی از جمله یوجی یاماموتو در پاریس دنیای غرب را به چالش کشاند و در انتهای این دهه الهام بخش طراح مطرح ساختارشکن دهه 1990 یعنی مارتین مارجال شد. مهمترین پرسش این پژوهش آن است که تفاوتهای میان شاخصه های طراحی لباس یاماموتو و مارجال چیست؟ در پاسخ، این مقاله به شیوه مطالعه کتابخانه ای و ماهیت توصیفی تحلیلی، و روش های نمونه گیری آثار به شکل احتمالی و طبقه بندی شده انجام گرفته است. بدین ترتیب، شش اثر از هر طراح با تکنیکهای ساختارشکنی مورد نظر دو به دو طبقه بندی شده و شباهتها و تفاوتهای میان آنها به شکل جداولی اجرا شده است. در نتیجه مقایسه آثار منتخب این دو طراح مد مشخص شد ویژگیهای آثار یاماموتو اغلب به شکلهای لایه لایه، سایز آزاد، فرمهای حجمی، ارجاع تاریخی در مد احیایی و کارکردگرایی دیده میشود. درحالیکه، در آثار مارجال فرمهای راسته یا تنخور، بریکلاژ، بازیافت و کمتر کاربردی بودن رویت میشود.
ساختارشکنی ، پست مدرن ، طراحی لباس ، یاماموتو ، مارجلا
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.