تحلیل انتقادی گفتمان ایدئولوژیک طبقاتی در شاهنامه بر مبنای آرای میشل فوکو (مورد مطالعه: داستان انوشیروان و کفش گر)
جستار حاضر به منظور بررسی روابط ایدیولوژی و قدرت، گفتمان طبقاتی (کاست) در داستان انوشیروان و کفشگر را بر مبنای آرای میشل فوکو در چارچوب نظریه تاریخ گرایی نوین مورد مطالعه قرار داده است. این مقاله با هدف بررسی نظام طبقاتی در داستان مذکور، می کوشد به لایه های پنهان متن دست یابد و نقش ایدیولوژی مزدیسنا را در عادی سازی این نظام در عصر انوشیروان مورد واکاوی قرار دهد. برای دستیابی به این هدف، تحقیق پیش رو حول محور دو پرسش اصلی سازمان یافته است: 1. آیا گفتمان کاست در عصر انوشیروان، تابعی از اوضاع سیاسی- اجتماعی پیرامون آن بوده است؟ 2. دیدگاه های ایدیولوژیکی انوشیروان درباره قدرت چگونه در متن داستان آشکار شده است؟ این مطالعه به روش کتابخانه ای، با رویکرد توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر پژوهش کیفی انجام شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که گفتمان کاست با پشتوانه مذهب، به مثابه یک نهاد ایدیولوژیک، کنشگرانی چون انوشیروان را بر جامعه مسلط ساخته و فرودستان را به وسیله ایجاد آگاهی کاذب در آنها، به پذیرش وضع موجود متقاعد کرده است. بدین ترتیب طی یک فرایند ایدیولوژیک، گفتمان کاست با تولید و بازتولید ایدیولوژی غالب، به ابزار صاحبان قدرت برای سرکوب «سوژه» هایی چون کفشگر مبدل می شود.
ایدئولوژی ، فردوسی ، گفتمان ، میشل فوکو ، نظام طبقاتی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.