نقد نظریه حضوری بودن علم خداوند از دیدگاه عقل ونقل
فیلسوفان مسلمان، ابتدا «علم» را به «حضور معلوم نزد عالم»، تعریف می کنند و بر همین اساس، علم را به دو نوع حصولی و حضوری تقسیم می کنند و چون این تقسیم را حصر عقلی می دانند، آن را به علم خداوند هم تعمیم می دهند و از این رو این پرسش را مطرح کرده اند که علم الهی، حصولی است یا حضوری؟ مشاییان و اندکی دیگر از فلاسفه قدیم و جدید، هرچند علم خدا به خود را علم حضوری دانسته اند، علم او به مخلوقات را علم حصولی می دانند. اما سهروردی و صدرالمتالهین و تقریبا تمام پیروان آنها تا کنون، علم خدا به خود و ماسوی را علم حضوری دانسته اند. چون از زمان سهروردی تا زمان حاضر، قول به حصولی بودن علم خداوند، طرفداران بسیار اندکی دارد و تقریبا همگان علم الهی را علم حضوری دانسته اند، این مقاله به نقد و بررسی نظریه حضوری بودن علم خدا اختصاص دارد و نگارنده به استناد دلایل عقلی و نقلی در صدد اثبات این مطلب است که این نظریه، با وجود شهرت و رواج و مقبولیت آن، به ویژه از زمان ملاصدرا تا کنون، نظریه ای نادرست درباره علم الهی است و با حکم عقل و آیات و احادیث منافات دارد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.