تحلیل انتقادی نظریه «وحدت موضوعی» در الاساس فی التفسیر
بحث از تناسب میان آیات قرآن از دیرباز در بین قرآن پژوهان و مفسران مطرح بوده و آثار متعددی نیز در این راستا عرضه شده است. دیدگاه وحدت موضوعی سعید حوی در الاساس فی التفسیر در بیان ارتباط و تناسب آیات قرآن، شایسته ارزیابی و نقد است. دو رکن اساسی نظریه وحدت موضوعی وی، یکی توقیفی بودن ترتیب و چینش کنونی سوره ها در مصحف و دیگری اعتماد به روایات ناظر به تقسیم چهارگانه سور قرآن کریم به اقسام «سبع طوال»، «میین»، «مثانی» و «مفصل» است.در این پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی سامان یافته است، به دست آمد که هیچ یک از دو رکن فوق قابل اعتماد نیست؛ نه توقیفی بودن ترتیب و چینش سوره ها در مصحف کنونی، قطعی است و نه روایات تقسیم رباعی سور قرآن در راستای مقصود او، کارآمد است. از نظر روش نیز نظریه وی که متکی به تقسیم بندی های متعدد بر آیات قرآن با محوریت سوره بقره است، با چالش های متعددی رو به رو است! به علاوه تفسیر او نیز نتوانسته است با اتکا به این نظریه، آراء تفسیری ناب و منحصر به فردی ارایه کند؛ به گونه ای که کاربست این نظریه در الاساس فی التفسیر، تفسیری متمایز از تفاسیر پیشین خلق نکرده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.