نقش میانجی انتظارات زناشویی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی و طلاق عاطفی در کارکنان شبکه بهداشت و درمان
گاهی زوجین در رابطه خود دچار تعارض هایی می شوند که آن ها را به سمت طلاق هدایت می کند. اولین مرحله در فرآیند طلاق را طلاق عاطفی می دانند که بیانگر رابطه زناشویی رو به زوال است. هرچند رابطه بسیاری از متغیرها با طلاق عاطفی مشخص شده است، اما شناسایی عوامل میانجی می تواند مفید باشد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی انتظارات زناشویی در رابطه بین نیازهای اساسی روان شناختی و طلاق عاطفی در کارکنان شبکه بهداشت و درمان است.
روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن را کارکنان متاهل شبکه بهداشت و درمان شهرستان ماهشهر در سال 1401 تشکیل دادند که با روش نمونه گیری در دسترس 102 نفر داوطلب شرکت در پژوهش شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه استاندارد نیازهای بنیادین روان شناختی، ایده آل سازی ازدواج و طلاق عاطفی پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج نشان داد اثر مستقیم نیازهای بنیادین روان شناختی بر طلاق عاطفی (0/258-) و اثر مستقیم انتظارات زناشویی بر طلاق عاطفی (0/632-) معنادار است (0/001>p). همچنین، اثر غیرمستقیم انتظارات زناشویی (0/33-) در رابطه بین نیازهای بنیادین روان شناختی و طلاق عاطفی معنادار بود (0/001>p).
به طور کلی می توان گفت که عدم ارضاء نیازهای بنیادین روان شناختی می تواند منجر به شکل گیری انتظارات خاص در افراد متاهل شود که منجر به طلاق عاطفی گردد. بنابراین، در برنامه های آموزشی پیش از ازدواج و در زوج درمانی توجه به نقش انتظارات زناشویی و نیازهای بنیادین روان شناختی زوجین می تواند در شناسایی و درمان مسایل زوجی حایز اهمیت باشد
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.