تحلیل داستان کوتاه شهری چون بهشت اثر سیمین دانشور
«شهری چون بهشت» داستان کوتاهی از یک مجموعه داستان با همین عنوان به قلم سیمین دانشور است. در این مقاله سعی نگارندگان براین امر استوار است که با بهره جستن از نظریه های بزرگان ساختارگرا و روایت شناسی چون ولادیمیرپروپ [1]، تزوتان تودورف [2] ، ژرار ژنت [3] و نورتراپ فرای [4] که بر بعد روایی متون ادبی متمرکز است ، با رویکرد نقد ساختارگرایانه به تجزیه وتحلیل این داستان کوتاه بپردازد. بنابراین در این راستا به بررسی پیشگویه [5] ،عناصر پیرامتنی [6]، پسین گویه [7]، وپیرنگ [8] آن می پردازیم.هم چنین از شگردهایی که نویسنده از آن بهره جسته تا در خواننده شوق خواندن و ادامه ی داستان را زنده سازد سخن به میان می آوریم و از حوزه ی واژگانی و معانی برای نیل به درونمایه های اصلی داستان با توجه به ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن و نیز تصویرزن در جامعه که نویسنده در ذهن خواننده متبادر می سازد،بهره می جوییم. زن در حکم راوی یا شنونده ی داستان ، آرزوهای شیرین و حقوق اجتماعی خود را که در زندگی واقعی از آن محروم است و نیز مشکلات اجتماعی و فرهنگی که با آن همواره دست به گریبان بوده وهست با توسل به داستان پردازی در شخصیت قهرمان های زن قصه متجلی می سازد.
پیشگویه ، پسین گویه ، عناصر پیرامتنی ، پیرنگ ، میتوس تابستان ، میتوس زمستان
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.